اینفوگرافیک: تراجنسی ها و حق دسترسی به امکانات زنانه / مردانه

تراجنسی ها پیش از اینکه جراحی تغییر جنسیت را انجام دهند مجبور هستند مدتی در جسم پیشین خود بمانند.
در هر جامعه و فرهنگی برخی امکانات و محیط ها تنها به مردان یا زنان اختصاص داده می شود.مانند سرویس های بهداشتی، پارک های زنانه یا مردانه، فروشگاه ها و اتاق های پرو مردانه و زنانه و …

اما تراجنسی ها چه؟
به نظر شما تراجنسی ها پیش از عمل باید از امکانات کدام گروه استفاده کنند؟
شاید این اینفوگرافیک کمی مارا کمک کند

برای دیدن تصویر در سایز اصلی اینجا کلیک کنید !


------------------------------


مشکلات جامعه تراجنسی در ایران

تراجنسی ها در ایران توسط قانون و شرع پذیرفته شده اند و می توانند روند درمان خود را به صورت تمام و کمال در ایران انجام دهند. پس از تغییر جنسیت نیز مدارک شناسایی جدیدی برای این افراد صادر شده و میتوانند از حقوق کامل شهروندی برخوردار شوند. حقوقی که برای بسیاری از تراجنسی های دنیا یک آرزو است. از تعویض مدارک شناسایی گرفته تا خدمات درمانی و قانونی ارایه شده به تراجنسی ها.

اما آیا واقعا همین مقدار برای جامعه تراجنسی ایران بس است؟ مشکلات تراجنسی ها با پذیرفتن قانون و شرع تمام می شود؟ مسلما پاسخ خیر است. هنوز شکاف های بسیاری در روند تشخیص تراجنسی و تغییر جنسیت افراد تراجنسی وجود دارد.

من رو بشناس

یکی از مشکلات اساسی جامعه تراجنسی در ایران تشخیص اولیه آن است. در ایران هیچ مرکز یا گروه تخصصی برای تشخیص تراجنسی وجود ندارد و فرد مشکوک به آشفتگی جنسیتی باید به یک روانپزشک مراجعه کند. بسیار دیده شده که روانپزشکی به علت کمبود اطلاعات و عدم آشنایی با موضوع به جای بررسی های بالینی فرد را به سمت درمان هورمونی سوق داده اند و یا با تکنیک های دیگر سعی کرده اند فرد را در جنسیت حاضر نگاه دارند. این مساله مشکلاتی را برای فرد به وجود آورده و حتی باعث افسردگی او می شود. بهترین زمان تشخیص تراجنسی در افراد خردسالی است. از این رو تخصیص کلینیک مخصوص تراجنسی ها در ایران به شدت حس می شود

شکاف های قانونی

کلیت روند تغییر جنسیت در ایران مشخص و واضح است اما زمانی که کار به جزییات میرسد به شدت دچار ضعف و نقص می شود. در جزییات روند تغییر جنسیت هیچ آیین نامه و دستورالعمل العمل مشخصی نیست و معمولا بسته به شناخت و درک مسئول مربوطه این روند دچار تغییر می شود. جزییاتی مانند حضور یا عدم حضور خانواده برای دریافت مجوز، ملزومات تغییر مدارک شناسایی و یا زندگی در پوشش پیش از عمل مواردی هست که سلیقه ای و غیر مدون است. این نقص باعث سردرگمی و گیج شدن تراجنسی ها در مراحل تغییر می شود

ساختار فرهنگی

با وجود اینکه تغییر جنسیت در ایران قانونی و شرعی است اما هیچ فرهنگ سازی برای آن انجام نمی شود. همایش های پزشکی، آموزش های تلویزیونی یا رادیویی، توضیح مساله در دانشگاه ها و مواردی این چنینی تا به امروز هیچ گاه انجام نشده و یا در حدی انجام شده است که بار علمی و شناختی خاصی را به جامعه منتقل نکرده است. کماکان با تراجنسی به عنوان یک تابوی سنگین جنسی برخورد می شود که نمیتوان به راحتی درباره آن صحبت کرد. نزدیکی و شباهت تراجنسی با سیار گروه های جنسی و جنسیتی به سنگین تر شدن فضای فرهنگ سازی درباره تراجنسی کمک میکند
بحث هویت جنسیتی در ایران همیشه یک تابوی بزرگ بوده که نمیشود به راحتی درباره آن صحبت کرد. همین مساله باعث ایجاد مشکلات زیادی برای ترنس ها در خانواده، مدرسه و اجتماع شده است. تصور کنید یک ترنس مرد به زن با احساسات درونی خود چگونه میتواند در میان صدها پسر در یک دبیرستان ادامه تحصیل دهد.
عبور از مرزهای جنسی و جنسیتی در نگاه فرهنگ ایران نوعی هنجار شکنی است. از این رو تراجنسی ها که در پناه شرع و قانون هستند، در نگاه مردم عده ای هنجار شکن و متخلف هستند
نبود آموزش و زیرساخت های فرهنگی باعث ایجاد این تفکر در مردم شده است.

نبودن مراکز تخصصی

تراجنسی و تشخیص آن  مساله ای نیست که پزشکان عمومی و با آزمایش های کلاسیک قابل تشخیص باشد. بلکه نیاز به تجربه و تخصص کافی در برخورد با تراجنسی ها دارد. علاوه بر جراحی تغییر جنسیت یک جراحی تخصصی و تا حدودی مشکل است. اما در ایران هیچ مرکز تخصصی برای شناخت، درمان و ارایه راهنمایی های لازم برای طی کردن مراحل تغییر در تراجنسی ها وجود ندارد. بهزیستی، انستیتو روانپزشکی، پزشکی قانونی و روانپزشکان عمومی مکان های هستند که یک تراجنسی باید در طول مراحل تغییر به آن ها مراجعه کند اما هیچ کدام به صورت تخصصی روی این مساله تمرکز ندارند. شاید یک کلینیک تخصصی برای تراجنسی ها بتواند کمک بزرگی به این قشر باشد، کلینیکی که تا به امروز حتی درباره آن صحبتی هم انجام نشده است

مشکلات مالی

هزینه های تغییر جنسیت در ایران تقریبا بالا است. البته مقایسه هزینه های جراحی در ایران با کشورهای خارجی نشان می دهد که هزینه انجام این کار در ایران کمتر از کشورهای خارجی تمام می شود اما باید در این میان به تفاوت نرخ ارز و همچنین تفاوت کیفیت ارایه شده نیز توجه کرد. آن زمان است که با این نتیجه میرسیم که هزینه ها در ایران  تقریبا بالا است
این مشکل مخصوص در ترنس های زن به مرد بیشتر ملموس است. ترنس های زن به مرد باید در چندین مرحله اقدام به جراحی کنند که برای یک جراحی در حد متوسط باید چیزی حدود ۲۰ الی ۲۵ میلیون تومان (در سال ۹۲) هزینه کرد. تامین این هزینه برای بسیاری از افراد ممکن نیست و از توان بسیاری از افراد خارج است. این مشکل زمانی حادتر میشود که درنظر بگیریم که معمولا ترنس ها از خانواده طرد میشوند و مجبور هستند هزینه های درمانی را خودشان پرداخت کنند.
در ترنس های مرد به زن نیز پس از جراحی اصلی معمولا اقدامات دیگری برای زنانه سازی صورت باید انجام بشود.
در ایران بیمه های درمانی هزینه جراحی در بیمارستان های خصوصی (که کیفیت مناسب ترین دارند)  و یا هزینه اقدامات زنانه سازی چهره را پوشش نمیدهند و این مساله فشار زیادی را به جامعه تراجنسی وارد میکند.
دریافت وام از بهزیستی مخصوصا در شهرهای بزرگ نیز بیشتر شبیه یک خواب شیرین است

مشکلات پس از تغییر

تصور اینکه با جراحی، مشکلات تراجنسی ها تمام می شود یک تصور اشتباه است. پس از جراحی نیز مشکلات زیادی دست به گریبان این جامعه است. یافتن شغل مناسب، پذیرش از سمت جامعه، تمرین برای زندگی در جنس مورد نظر و … تنها بخش کوچکی از این مشکلات است.
یک تراجنسی پس از جراحی احتیاج به مراقبت و طی کردن دوران نقاهت دارد اما ترنسی که از سمت خانواده طرد شده باشد نمیتواند این دوران را طی کند و به طبع دچار مشکلات و عوارض در ناحیه تناسلی خواهد شد
ترنس های زن به مرد پس از تغییر از خدمت سربازی معاف می شوند اما معافیت پزشکی، این به ان معنی است که مشغول شدن در شغل های دولتی برای یک ترنس فقط یک رویا است.


------------------------------

هشت راه برای نازک شدن / کلفت شدن صدا در ترنس ها

صدا یکی از مهمترین عوامل تشخیص زن یا مرد بودن است، تراجنسی ها در حین انجام مراحل تغییر باید برای صدای خود نیز برنامه ای بریزند تا اعتماد به نفس بیشری به دست آورند. معمولا اولین راهی که برای اصلاح صدا به ذهن انسان می رسد داروها و جراحی سیبک گلو است اما این روش ها کم اثرترین روش برای تغییر صدا است. برای نازک یا کلفت شدن صدا بهترین و موثرترین راه تمرین هایی است که حنجره و پرده صوتی را برای صدای جدید آماده سازد.
در این مطلب  ۸ راه ساده ولی موثر برای کلفت یا نازک شدن صدا رابا هم مرور خواهیم کرد.

۱- خواننده شوید

یکی از بهترین روش های تغییر در صدا همراهی با خواننده مورد علاقه خود است. به عنوان مثال خواننده زن مورد علاقه خود را پخش کنید و با صدای بلند با آن همخوانی کنید و سعی کنید صدای خود را تا جای ممکن به آن شبیه کنید. سعی کنید خواننده ای را انتخاب کنید که ارتفاع صدای بالایی داشته باشد (مانند خوانندگان اپرا)

۲- گوش خود را عادت دهید

گوش یکی از مهمترین عناصر در تنظیم صدای شماست. شما اگر صدای خود را نشنوید در تنظیم بلند یا یواش بودن, نازک و کلفت بودن و … مشکل خواهید داشت، پس بهتر است در تمرین های خود با صدای بلند صحبت کنید تا گوش شما به صدای جدید عادت کند

۳- سه دو یک امتحان می کنیم!

صدایی که شما از خودتان می شنودید با صدایی که دیگران از شما می شنوند متفاوت است، زیرا شما از طریق استخوان های صورت صدای خود را می شنوید اما دیگران از طریق گوش! پس بهتر است صدای خود را ضبط کنید و به آن گوش دهید تا ببینید صدای شما از نظر دیگران به چه صورت است

۴- با سیگار روشن وارد نشوید

سیگار، قلیان، پیپ و … باعث ضخیم شده پرده صوتی و در نتیجه کلفت شدن ناهمگون صدای شما می شود، دود باعث دورگه شدن غیر طبیعی صدا می شود و خش دار شدن آن می شود پس لطفا سیگار خود را خاموش کنید

۵- همدم من، آیینه من

بهتر است تمرین های خود را در مقابل آیینه انجام دهید، این کار باعث می شود شما خود را در حین ادای کلمات ببینید و مشکلات آن را رفتار کنید

۶- یک سیب اما نه برای خوردن

تا به حال به سیب یا سیبک گلوی خود دقت کردید؟ این سیبک مهمترین بخش تنظیم صدای شماست، هرچه سیبک پایین تر باشد، صدا مردانه تر و هرچه سیبک بالاتر باشد صدا زنانه تر است، در واقع کنترل سیبک به کنترل طول مجرای صوتی کمک می کند. شما میتوانید این سیبک را با تمرین جا به جا کنید، با سفت کردن عضلات شکم، عضلات نیزه ای گلو یا با منقبض یا منبسط کردن فک خود می توانید این سیبک را جا به جا کنید، دست خود را روی سیبک خود قرار دهید و با انقباض یا انبساط گلو آن را جا به جا کنید (بالا برای زنانه و پایین برای مردانه)، با تمرین و تکرار سیبک گلو آرام آرام به سمت دلخواه شما حرکت می کند.

۷- زنگ ادبیات

ادبیات صحبت کردن مردان و زنان متفاوت است، شماباید ادبیات و الگوی صحبت کردن خود را مطابق با تشخیص عرف و منطقه خود از زنانه یا مردانه بودن صحبت کردن، تنظیم کنید و الگوی صحبتی خود را عوض کنید. تا به حال زنی را ندیدیم که در خیابان دست روی سینه اش بگذارد و با صدای بلند بگوید «سلام، خیلی کوچیکم، نوکرم»

زنان اکثرا احساسات خود را سوالی مطرح می کنندمانند: «امروز روز قشنگی هست مگه نه؟» در واقع زنان برای بیان احساسات خود نیاز به تایید دارند اما در مقابل مردان احساسات خود را صریح بیام می کنند مانند: «امروز روز قشنگی است»

۸- ناز نکن

البته برای زنان باید بنویسیم ناز بکن! پس تشخیص آن با خود شما. زنان در الگوی صحبتی خود جملات را با لحن نرم تر و آرام تری می گویند، همچنین زنان جملات خود را با آهنگ بیشتری ادا می کنند در مقابل مردان جملات خود را صریح، قاطع و یکنواخت بیان می کنند.


------------------------------

هورمون درمانی با میوه‌ها _ برای ترنس‌های زن (MTF)

هورمون یکی از نیازهای اصلی هر ترنسی است. مصرف هورمون کمک به ایجاد صفات ثانویه در ترنس‌ها می‌کند اما داروهای شیمیایی علاوه بر مزایا، معایبی همچون سرطان، بیماری‌های کبدی و … دارند. مشکل دیگر برای مصرف دارو‌های شیمیایی هزینه‌ها و مشکلات تهیه آن است.
اما امروز ما سری به بهترین داروخانه‌ها میزنیم و بهترین هورمون‌ها را با هم تهیه میکنیم که نه تنها ضرری ندارند بلکه بسیار مفید، ارزان و در دسترس هستند.

اما امروز ما سری به بهترین داروخانه‌ها میزنیم و بهترین هورمون‌ها را با هم تهیه میکنیم که نه تنها ضرری ندارند بلکه بسیار مفید، ارزان و در دسترس هستند.پس سبد خود را برداریم و راهی می‌شویم.

پس سبد خود را برداریم و راهی می‌شویم.

  • جو در زنان شیرده باعث افزایش شیر و در افراد دیگر باعث افزایش ترشحات استروژن و تجمع چربی در قسمت ران و سینه می‌شود
  • شوید دارای ویتامین «ث» و مقدار زیادی هورمون زنانه است و به همین جهت ش.ه.و.ت زنان و ش.ه.و.ت مردان را تسکین می‌دهد
  • رازیانه دارای ویتامین «ث» ومانند شوید داراری مقداری زیادی هورمون زنانه است و به همین جهت ش.ه.و.ت زنان و شیر آنان را زیاد می کند و ش.ه.و.ت مردان را تسکین می‌دهد
  • میوه‌هایی مثل سیب، خرمالو، آلو و گیلاس سرشار از استروژن‌های طبیعی هستند
  • در سبزیجات چغندر، هویج، گوجه فرنگی، سیب زمینی، زیتون، خیار، بادمجان، فلفل و کلم بروکلی داروخانه‌ای هستند آکنده از استروژن
  • بذر کتان یکی دیگر از معجزات طبیعت است، بذر کتان کبد شما را تنظیم می‌کند و موهای شما را شفاف و لطیف خواهد کرد
  • سویا علاوه بر کلسیم حاوی استروژن نیز هست، پس بهتر از سویا را در لیست خوراکی‌های خود قرار دهیم
  • سیر، جعفری، لپه، زنجبیل، آویشن و تخمه آفتاب گردان نیز منبع خوبی برای استروژن‌های طبیعی یا همان فیتواستروژن هستند

خب فکر کنم دیگر سبد ما پرشده باشد پس بهتر است به هیچ عنوان سراغ توت‌ها، انگورها، انجیر، لیمو، آناناس،کلم، پیاز، کدو و آرد سفید نرویم چون این محصولات جلوی ترشح استروژن را می‌گیرند

امیدوارم خرید خوبی داشته باشید


------------------------------

به چه کسانی دوجنسی می گوییم؟

به چه کسانی دوجنسی می گوییم؟
به فردی دو جنسه میگوئیم که در حالتی میان دو جنس مذکر و مؤنث متولد شده باشد و بطور کلی یا جزئی اندامهای تناسلی مردانه و زنانه داشته باشد. در اصطلاح لاتین به این افراد هرمافرودیت یا انترسکسوال می گویند.
پیدایش واژه Hermaphrodite
واژه hermaphrodite که به معنای موجود دو جنسه میباشد در اصل یونانی بوده است.
Aphrodite یکی از خدایان اسطوره ایی یونان و Hermes که مرکب از دو واژه الهه های افسانه ایی یونان میباشد.
نکته جالب اینکه انسانهای دو جنسه خودشان را به عنوان موجودی با یک جنس قبول دارند.
آمار چه میگوید؟ آمار رسمی نشان میدهد که از هردو هزار کودک در امریکا؛ یک نفر دو جنسه به دنیا می آید.
چرا اطلاعات زیادی از این افراد در دست نیست؟
اگر واقعا از هر دوهزار نفر یک نفر دوجنسی هست آنگاه این افراد در کجا هستند؟ چرا از آنان
وزندگی شان اطلاعات بیشتری در دست نیست ؟ واقعیت اینست که این افراد در گیر مسائل شخصی که در اطرافشان اتفاق می افتد هستند.
در واقع گروه نسبتا کوچکی از دو جنسی ها در جهان وجود دارند که تعداشان به طور منظم در حال افزایش است اما اکثریت آنان در انزوای کامل بسر میبرند که دلایل اصلی این انزوا را می توان ترس وخجالت عنوان کرد . این افراد اکثرا از سوی خانواده ؛ اطرافیان وحتی جامعه طرد میشوند وبه همین دلیل تصمیم میگیرند زندگی در سکوت وخاموشی به دور از اینکه در معرض عموم مردم باشند را ادامه دهند.
البته تعدادی از این افراد سعی میکنند که با عمل های جراحی خود را از این حالت رها کرده وتبدیل به موجودی با یک جنسیت خاص شوند ولی بدلیل پیچدگی های این مسئله که از زمان شکل گیری جنین در رحم مادر تا تولد اتفاق می افتد معمولا نتایج این عمل ها رضایت بخش نیست.

ایجاد رابطه با این افراد
آنها همانند ما به تمامی نیازهای روحی – روانی و عاطفی و احساسی احتیاج دارند . نکته ایی که در اینجا باید آن را مد نظر داشته باشیم این است که باید از نگاه کردن به این افراد به عنوان انسانهای عجیب وغریب و اشتباهات زیست شناسی اکیدا خودداری کنیم. آنها در واقع مظهر طبیعی خلقت خداوند هستند واگر خداوند نمی خواست ؛ این افراد بدین شکل بدنیا نمی آمدند.

هویت هر انسانی از چندین بخش تشکیل شده است؛هویت اجتماعی،٬ هویت قومی، ملی٬ سیاسی و …. هویت جنسی هم بخشی از هویت فرد است. مرکز اصلی بدن که تعریف انسان از هویت خود-از جمله هویت جنسی -را بر عهده دارد٬در مغز واقع شده است.
افراد ترانس سکشوال احساس میکنند که روان آنها در پیکری با جنسیت دیگری زندانی شده.
این تضاد درونی اغلب در سنین کودکی شروع شده و با افزایش سن بلوغ وقتی که پیکر آنها شروع به تکامل بیشتری کرده و مردانه تر و یا زنانه تر میشود بیشتر میشود.
ترانس سکشوالیته در وهله اول به هویت شخص مربوط میشود و نه چندان به جنسیت.
البته شکی در آن نیست که این مسئله اثراتی بروی زندگی جنسی فرد به جای میگذارد.
احساس پریشانی و ترس درونی در بسیاری از ترانسها چنان شدید است و خود را چنان در بن بست احساس میکنند که بعضی از آنها تنها راه باقیمانده را اقدام به خودکشی میبینند.
ترانس هویت یک بیماری نیست, بلکه یک پدیده شناخته شده علمی است که دلائل متعددی میتواند داشته باشد.
انتخاب تغییر جنسیت “امری تفریحی نیست و هیچ انسانی لزومأ بر سر مزاح اقدام به این کار نمیکند”.فرد یا ترانس هویت است و یا که نیست,او با این پدیده به دنیا می آید.
طبیعی است که فرد در مراحل اول شناخت ترانس هویتی خود و گذر از مرحله شناخت به مرحله قبول واقعیت حمل کردن ترانس هویتی در خود, غالبا سعی به تبدیل پوشش ظاهری و آرایشی خود به پوشش ظاهری جنسیت مورد آرزوی خود میکند و گاه با آرایشهای غلیظ و در حد اغراق سعی به نشان دادن هویت اصلی خود میکند.
قابل توجه است که شدت این رفتار جوابگوی سنجش مناسبی برای بیان فشار درونی که فرد متحمل آن است نیست.
ترانس هویتی بیماری نیست ولی تحمل فشارهای شدید روانی,دردهای درونی, لمس درونی از هم پاشیده و قبول این واقعیت تلخ که در بدنی غریب گیر افتاده اند این پدیده را به شکلی از بیماری نزدیک می کند.
ترانس سکشوال فردی است که تناسب بین معادله ی بین آلت تناسلی و جنسیت خود را قبول ندارد و تضادی بین این دو می بیند. به زبان ساده تر٬آن بخش از مغز انسان ترانس سکشوال که به هویت جنسی مربوط می شود و آن را تبیین می کند٬در تضادی کامل با ساختار فیزیکی بدن و شکل و شمایل آلت جنسی او قرار دارد.این تضاد به این گونه نیست که فرد خودش تصمیم بگیرد-یا فکر کند-که ترانس سکشوال است.و از جنبه ی روانی خیلی عمیق تر از این هاست.
به عبارت دیگر٬یک ترانس سکشوال از جهت نگاه به خود و به هویت و جنسیت خود٬براین باور است که فیزیک او (بدن٬،تن، و آلت تناسلی)با درونش(روح٬،جان و روان او)همخوانی ندارد.یک« ترانس سکشوال با ظاهر مردانه»بر این باور است که او وجوداً یک زن است٬اما «اشتباهی»در بدن یک مرد زاده شده.و یک «ترانس سکشوال با ظاهر زنانه»هم فکر می کند که او روحاً و باطناً یک مرد است و اشتباهاً در یک جسم زنانه گنجانده شده است.فرد ترانس سکشوال از این دوگانگی درون و بیرون خود رنج می برد و می خواهد هر چه زودتر روان خود را از این جسمی که به وی تعلق ندارد نجات دهد٬ پس با خوردن داروها و قرص های هورمونی سعی می کند جسم خود را به شکلی تغییر دهد که هر چه بیشتر با درونش همخونی داشته باشد.اما او زمانی به آزادی و رهایی کامل می رسد که با عمل جراحی تغییر جنسیت بدهد و خود را از شر آلت تناسلی ای که با آن احساس بیگانگی می کند رهایی بخشد.چرا که تفاوت بین آلت جنسی فرد و جنسیت و هویت جنسی او ٬به یک تضاد عمیق ذهنی تبدیل می شود که از جهت روحی و روانی عواقب ناگواری بر او دارد.لذا او می خواهد هر چه زودتر خود را از این گرفتاری و مخمصه نجات دهد.
چنین فردی معمولاً از همان سنین کودکی(پنج تا ده سالگی)متوجه اختلاف و تضاد گفته شده می شود٬اما به صورت گنگ و نامفهوم. و شاید در همان سنین کودکی٬صادقانه و براساس شناخت و درک خودش حرکات و اداها و رفتارهای آن جنسی را در پیش بگیرد که از نظر ذهن و روان،٬خود را تعریف می کند٬(نه آنطور که ساختمان ظاهری بدنش نشان می دهد). اما والدین و یا اطرافیان آنرا نامناسب و حتی عجیب می بینند.مثلا اگر این کودک از نظر شکل آلت تناسلی پسر باشد٬به پوشیدن لباس دخترانه رو می آورد(اگر خواهر نداشته باشد٬ به لباس مادر رو می آورد)والبته گاهی بعضی خانواده ها هم با یک شوخی از کنارآن می گذرند که «بچه» است و نمی فهمد.البته این را همین جا باید اضافه کنیم که برخلاف تصور رایج٬ ،هر کودکی که در سنین اولیه لباس جنس مخالف می پوشد٬ حتما یک ترانس سکشوال یا همجنسگرا نخواهد شد.

همه را با هم قاتی نکنید!!!
کمتر کسی پیدا میشود که در طول عمرش دست کم یک مرد زن نما ندیده باشد. عکس العمل رایج مردم در مواجهه با این انسان ها غیر معمول، تعجب،نگاه های خیره وحتی لبخند های معنی دار است.
بسیاری از ما این افراد را با همجنس بازها اشتباه میگیرم. در حالی که ترانس سکشوالیته یک اختلال کاملا متفاوت است. هرما فردویت ها افرادی هستند که با اعضای جنسی مبهم به دنیا آمده اند. آن ها تا زمانی که تحت عمل جراحی قرار نگیرند نه زن به حساب می آیند، نه مرد. هم جنس بازها نیز هم از گرایش غیر طبیعی به همجنس خود رنج می برنداما آن ها از لحاظ هویت جنسی مشکلی ندارند. مثلا یک مرد همجنس باز خودش را مرد میداند در صورتی که یک ترانس سکشوال با وجود اینکه با اندام ها و کروموزم های جنسی و کامل بی نقص یک مرد یا یک زن به دنیا می آید،از لحاظ روانی وذهنی، خودش را متعلق به جنس مخالف میداند. به قول پرفسور بهرام میر جلالی ، این اختلال هویت جنسی نیست، بلکه واژگونی هویت جنسی است. چون میان جسم و روان این بیماران اختلال صدرصد وجود دارد به علاوه افراد دیگری هم هستند که اختلال هویت جنسی دارند اما ترانس سکشوال نیستند.

یک ترانس سکشوال، همجنسگرا نیست
به این دلیل که فرضاً یک پسر/مرد ترانس سکشوال چون روحاً و جاناً و طبیعتاً خود را یک زن می داند و بدن پسرانه/مردانه ی خود را به رسمیت نمی شناسد٬،تمایل جنسی به یک مرد را هم دال بر همجنسگرا بودن خود نمی داند٬بلکه بالعکس؛می گوید من زنی هستم که به جنس مخالف خودم(مرد) گرایش دارم٬ هرچند که روح و جانم در یک بدن اشتباهی گرفتار آمده باشد. آنچه که یک ترانس سکشوال می خواهد این است که تناسب فیزیکی بدن و آلت تناسلی خودش با روان و احساس و جان درونش یکی شود٬ و بعد از عمل جراحی٬ می خواهد با یک نفراز جنس مخالف ازدواج نماید. یعنی اگردختر ترانس سکشوال بوده ٬بعد از تغییر جنسیت و مرد شدن با یک زن ازدواج می کند و یک پسر ترانس سکشوال بالعکس.
تضادی که فرد ترانس سکشوال از همان دوران کودکی مابین ماهیت درونی و بیرونی (ظاهر و باطن) خود حس می کند٬درد و رنج٬ تنهایی و انزوا٬ و فشار زیادی به او تحمیل می کند٬ و او گیج و منگ از این قائله٬ نه تنها نمی داند چرا باید وضع این گونه باشد٬ بلکه ناآگاهی اطرافیان٬ شماتت٬ تحقیر٬ سرزنش و سرکوفت های خانواده و اطرافیان هم مزید بر علت می شود و بر رنج او می افزاید. و متأسفانه همین مشکلات در نهایت بسیاری از ترانس سکشوال ها را در همان سنین جوانی به سمت خودکشی می کشاند٬ چرا که قادر نیست یکبار برای همیشه به این تضاد و تناقض ظاهری و باطنی خود پایان دهد.
افراد ترانس به وفور با کمک روانپزشک سعی و آزمایش کرده اند که ساختار بیولوژیکی بدن خود را دوست بدارند و بپذیرند ولی این گونه آزمایشها همیشه با نتیجه منفی روبرو شده و در بعضی موارد حتی به خودکشی خاتمه پیدا کرده.در اغلب موارد تنها راه برای ترانس هویت انجام سلسله ای از معالجات روانی, هورمونی و عملهای جراحی به منظور تغییر جنسیت قرار دارد.که بدین ترتیب پیکر او با هویت او تطابق پیدا کند.
هر چند که این معالجات به ندرت نتیجه صد در صد را به همراه میاورد ولی از این طریق کمکهای زیادی میتواند به او شود و در اغلب موارد او خوشبخت تر زندگی میکند.
چگونه یک انسان دو جنسی به دنیا می آید؟
برای پزشکان و روانشناسان پدیدده ترانس سکشوالیته همیشه مورد معما بوده است.اجازه بدهید برای درک و فهم بهتر این پدیده نگاهی دقیقتر به عوامل احتمالی که موجب این پدیده میشوند بپردازیم.
در این مورد تئوریهای مختلفی مورد بحث قرار داده شده که در زیر به آنها میپردازیم.
تئوری تولد بی سکشوالیته:
این تئوری بر این تصور است که جنسیت فرد از بدو تولد مشخص نیست و این فرهنگ است که ما را مجبور به ایفای رل یک جنسیت مشخص میکند.بر اساس جمله معروف سیمون دبورا: (on ne nait pas fame,on le devient) فرد زن متولد نمیشود, بلکه به زن تبدیل میشود. بر اساس این تئوری ترانسها افرادی هستند که جنسیت دوگانه را از بدو تولد در خود حفظ کرده اند.
در دنیای امروز این تئوری تا حد زیادی مردود به شمار میآید. نه تنها حقایق بیولوژیکی متعددی در مقابله با آن قرار دارند,بلکه بسیاری از ترانسها آن را نیز رد میکنند.آنها خود را نامشخص احساس نمیکنند بلکه به قوت میتوان گفت که خود را حتی زن تر از یک زن و یا مرد تر از یک مرد معمولی تصور میکنند. مشکل آنها خارج از این مسئله است و آن اینکه پوشش بدن آنها با فهم شجصیتی که از خود دارند تطابق ندارد.
تئوری نقص تربیتی:
پدر همیشه آرزوی داشتن فرزند پسری را داشته و به این دلیل دختر خود را “مردانه” تعلیم و تربیت میکند و یا بر عکس.
تئوری مبارزه فرهنگی:
بر طبق این تئوری بعضی از خانمها به دلیل رهائی از تبعیض جنسیتی به عمد هویتی مردانه برای خود انتخاب میکنند.به عنوان نمونه ای معروف میتوانیم از ژاندارک یاد کنیم.
تئوری جنسیت پیکری:
رشد و تکامل دستگاههای تناسلی مردانه و زنانه از طریق کنترل هورمونها و به همچنین مراکز مربوطه در مغز انجام میگیرد که در نتیجه آن احساس جنسیتی ما با شکل ساختاری پیکر ما همسوی و یگانگی پیدا میکند.اگر در دوران جنینی در این مکانیسم اشتباهی بوجود بیاید, پیدایش نقصهای ژنتیکی مختلفی را میتوان احتمال داد.
اگر مادر در دوران بارداری تحت تأثیر محیط استرس قرار داشته باشد میتواند یکی از عوامل نقص کار مکانیسم هورمونی در جنین باشد.
تکامل دستگاههای تناسلی مردانه یک کودک دارای X_Y کروموزوم ناقص صورت میگیرد یا اینکه زمان تولد کودک دارای هر دو نوع ارگانهای تناسلی مردانه و زنانه میباشد و یا تکامل بدنی مردانه است ولی مغز عمل و عکس العمل زنانه احساس میکند.
روند این پدیده ها میتوانند دلیلی برای بوجود آمدن ترانس سکشوالیته باشد.
تئوری جنسیت اجتماعی
بر طبق این نظریه پایه های اولیه جنسیت توسط تکامل مغزی در دوران جنینی مشخص میشود لذا عامل تربیت اجتماعی تصمیم گیرنده اصلی نوع جنسیت به شمار میرود.طبق این تئوری اجتماع اطراف نقش بسیار مهمی در شکل گیری و تکامل رفتارهای کودک و همسوئی آنها با هویت جنسی او دارد.حال اگر مغز تحت تأثیر هورمونهای اشتباه در دوران جنینی قرار گیرد کودک هویتی خلاف ساخت پیکریش پیدا میکند.کودک بر خلاف مخالفتهای والدین علاقه به بازی کردن با اسباب بازیها و پوشیدن لباسهای جنس مخالف خود نشان میدهد و رفتارهای او تشابه بیشتر به رفتارهای جنس مقابل پیدا میکند.
هارتموت بوزینسکی متحقق از دانشگاه شهر کیل در آلمان چندی پیش تمام تئوریهای گفته شده را بر روی ترانس سکشوالهای مرد و زن که هنوز اقدام به هیچ گونه معالجه ای نکرده بودند تست کرد.
او در این روند متوجه شد که عامل نقص تربیت بیشتر از عاملهای دیگر دیده میشود با وجود این مسئله همچنین ترانس سکشوالهای زیادی هم دیده میشوند که تحت تأثیر این عامل نبوده اند.
به همچنین بوزینسکی در ۸۳% از افراد ترانس زن به مرد افزایش بالای هورمونهای مردانه را مشاهده کرد.البته باز اینجا این سؤال مطرح میشود که پس چگونه ۱۷% باقی مانده که افزایش هورمون مردانه نداشتند ترانس شدند.
قابل توجه است که در ۳۳% زنهای معمولی و غیر ترانس هم افزایش هورمونهای مردانه دیده میشود, چگونه است که این زنها نیازی به تغییر جنسیت در خود نمی بینند! آیا دلیل پدیده ترانس سکشوالیسم بیشتر در فرم تربیتی است ؟
به قوه تعداد بسیاری از افراد ترانس مورد تست قرار گرفته، بدون پدر، رشد کرده بودند و خیلی از آنها به یاد میآوردند که مجبور به انجام بازیهای کودکانه ای از طرف مادرشان می شدند که مغایرت با نوع جنسیت بیولوژیک آنها داشته.اگر این عامل را عامل اصلی پدیده ترانس سکشوالیسم بدانیم باز این سؤال پیش میآید که چرا تمام کودکانی که تحت تأثیر نقص تربیتی قرار میگیرند ترانس سکشوال نمیشوند ؟از آن گذشته چگونه میتوان وجود ترانسهایی را توضیح داد که تحت تأثیر چنین عاملی نبودند و در یک خانواده کاملا نرمال و متعادل بزرگ شده اند!
شاید وجود فقط یک عامل مشخص به تنهای موجب ایجاد پدیده تغییر جنسیت در تمام افراد ترانس نیست بلکه عاملهای متعددی میتوانند نقش بازی کنند.
شاید بهتر باشد که برای فهم و درک بیشتر این پدیده نظری به روند شکل گیری جنسیت یک فرد بیآندازیم.
ما همگی در مدرسه فرا گرفتیم که جنسیت فرد به طریق ژنتیکی مشخص میشود.نطفه زنانه حاوی کروموزومهای X هست در حالی که دو نوع نطفه مردانه وجود دارد.نطفه محتوی کروموزومهای X و نطفه محتوی کروموزومهای Y .بعد از عمل لقاح نطفه مردانه و زنانه یا جنینی با کروموزومهای XX به وجود میآید که حاصل آن یک دختر میشود و یا اینکه جنینی با کروموزومهای XY که حاصل آن یک پسر میشود.اگر بدین ترتیب که گفته شد نوع جنسیت نمایان میشد ترانس سکشوالیته به وجود نمی آمد ولی واقعیت اینست که روند شکل گیری جنسیت جنین بسیار پیچیده تر از روند ذکر شده است. نوع جنسیت به یک مرحله تکامل محدود نمی شود بلکه به حد اقل چهار مرحله.در مرحله تکامل جنسیت جنین ما فقط یک جنسیت مردانه و یا جنسیت زنانه نداریم بلکه چهار جنسیت مردانه و چهار جنسیت زنانه داریم.
جنسیت هورمونی:
اطلاعات ژنتیکی ثبت شده روی کروموزومها در وهله اول مولد هورمونها هستند که در بدن به جریان می افتند و با حمل و انتقال اطلاعات گرفته شده روند شکل گیری و تکامل جنسیت را به جریان می اندازند.حال اگر کروموزوم مردانه Y فاقد اطلاعات لازمه باشد اتوماتیک وار هورمونهای زنانه تولید میشود.بدین ترتیب جنسیت زنانه همیشه در وهله اول قرار میگیرد.جنسیت مردانه فقط زمانی شکل میگیرد که در کنار اطلاعات موجود زنانه X _کروموزوم اطلاعات لازمه مردانه Y_کروموزوم اضافه شود.
علاوه بر آن اگر در حین انتقال اطلاعات موجود بر روی Y _کروموزوم اشتباهی رخ دهد و فقط اطلاعات X_کروموزوم خوانده شود جنین تبدیل به دختر میشود با وجود داشتن کروموزوم مردانه XY و ژنتیک مردانه.
در صورت تکامل ژنتیکی بدون مانع در هر چهار مرحله و در صورت تثبیت بدون اشکال روند تکامل ژنتیکی در هر چهار مرحله کودک هویت خود را به راحتی و آشکار به عنوان زن و یا مرد احساس میکند.اما اگر در چهار مرحله طی شده باری جنسیت مردانه و باری جنسیت زنانه انتخاب شده باشد نتیجه آن فرمی از ترانس سکسوالیته خواهد شد.
درمان هورمونی در ترانس سکشوال ها
آزمایش زندگی واقعی:
زمانی که درمان هورمونی آغاز میگردد و حتی قبل از شروع آن، لازم است فرد زندگی با مشخصات جنس مخالف را بطور واقعی و عملی تست کند. بدینصورت که برای زمان طولانی و تمام وقت، بایستی مطابق میل جنسی و جنسیت جدید خود لباس بپوشد و نام جدید خود را انتخاب کند. قبل از انجام عمل جراحی غیرقابل برگشت لازم است این فرم زندگی جدید برای حداقل یک سال تمام وقت ادامه یابد و سپس تصمیم قطعی به جراحی گرفته شود.

برگرفته از سایت جینیتوپلاستی 

------------------------------

تغییر جنسیت، اسلام و اهل سنت

تغییر جنسیت مساله‌ای است که در قرن اخیر بر سر زبان‌ها  افتاده است.
بر خلاف باور عموم اولین تراجنسی شناخته شده ایرانی در سال 1309 توسط دکتر خلعتبری جراحی شد، این فرد یک تراجنسی مرد به زن بود و پس از جراحی نام کبری را برای خود انتخاب کرد(1) اما اولین حکم شرعی تغییر جنسیت در دنیا توسط مریم خاتون پور‌ملک‌آرا از امام خمینی دریافت شد
دست خط و مهر امام خمینی

تغییر جنسیت انواع گوناگونی دارد افرادی که ازابتدا دوجنسه بوده‌اند و هر دو آلت را داشته‌اند یا یک آلت کامل و یک آلت مبهم یا هیچ آلتی نداشته‌اند که در دین اسلام به آن‌ها خنثی گفته می‌شود، در تمام ادیان جواز تغییر جنسیت خود را دریافت کرده‌اند اما گروه مورد اختلاف تراجنسی‌ها هستند که بر سر تایید یا رد تغییر جنسیت این افراد بین ادیان اختلاف نظر وجود دارد. این افراد را خنثی روانی یا دوجنسه کاذب می‌خوانند. در این نوشتار تغییر جنسیت افراد تراجنسی از منظر شیعه و سنی را بررسی خواهیم کرد

اولین و مهمترین دلیل اهل تسنن برای مخالفت باتغییر جنسیت آیه شریفه زیر است:
«‏و لاضلنهم و لامنینهم و لامرنهم فلیبتکن اذان الانعامو لامرنهم فلیغیرن خلق الله | و آن‌ها را گمراه می‌کنم! و به آرزوها سرگرم می‌سازم! و به آنان دستور می‌دهم که گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینش خدا را تغییر دهند»(2)
بنا بر اعتقاد اهل تسنن این تغییر هر چیزی را در انسان شامل می شود حتی جراحی‌های زیبایی

ملاحویش آل غازی‌می‌گوید:
«تغییر خلق خدا‌، چه از راه تغییر صورت ظاهری باشدمانند؛ خصی و خالکوبی، و یا تغییر صفت باشد؛ مانند کندن مو‌، مرتب و نازک کردن دندان‌، گذاشتن موی مصنوعی‌، رنگ کردن و یا مجعد کردن موی سر، و نیز آرایش‌های زنانه برای مردان‌، همچون تراشیدن ریش و سبیل و یا روغن مالی به صورت‌، به‌گونه‌ای که پوست اصلی را کاملاً دگرگون نشان دهد‌، تمامی‌ اینها افزون بر تمامی‌ آنچه که موجب تغییر فطرت می‌گردد ـ و در آیه فطرت از آن یاد شده است ـ در قلمرو تغییر خلق خدا قرار می‌گیرد و حرام است.»

ابن عبری درتفسیر این آیه می‌گوید:
«علمای ما نقل کرده‌اند که‌ طاووس‌، در زناشویی سیاهان با سفیدپوستان‌ حضور نمی‌یافت، و آن را مشمول تغییر در خلقت خداوند می‌انگاشت که در آیه شریفه بیان شده است»(3)
اما در باور شیعه و طبق روایتی از امام صادق (ع) و امام باقر (ع)  خلق‌الله مقصودی از دین‌الله است. یعنی مراد ازاین آیه تغییر در دین خداوند است(4)
شیعه بر این اصل استوار است که اگر تغییر جنسیت گناهی را شامل می‌شد باید دریکی از ادله چهارگانه (قرآن، روایات، عقل، اجماع) ذکر می‌شد(5)

فضل الله مجتهد لبنانی تغییر جنسیت افراد را در سه بخش می‌داند(6) :
یکی تنها تغییر عضو جنسی است که فرد آلت جنسی خود را جراحی و تبدیل به جنسی مخالف کند و با هورمون‌ها اندامی زنانه  یا مردانه پیدا کند. اما خصوصیات اخلاقی فرد کماکان باقی می‌ماند. این اقدام از نگاه فضل‌الله حرام و ممنوع است و آن را انحراف می‌خواند
دیگری تغییرجنسیت افراد خنثی است که مانند تمام فقهای دیگر فضل‌الله نیز آن را برای کشف جنسیت جائز میداند
اما گونه سوم افرادتراجنسی هستند که با وجود اندام سالم و قدرت بر ممارست خود را متعلق به جنس مخالف می‌دانند و با جراحی‌های کامل به جنس مخالف تبدیل می‌شوند. 

فضل‌الله می‌گوید:
«در این فرض‌ زن تبدیل به مرد می‌شود‌؛ با تمام اوصاف آن‌، همچون داشتن عضو مردانگی و قدرت بر ممارست و انجام عمل جنسی بسان دیگر مردان‌، و سایر نشانه‌هایی که مظهر مرد بودن است. و یا مرد تبدیل به زن شود با همه‌ خصوصیات پیش گفته‌، افزون بر کاشتن دستگاه تناسلی زنانه‌. به‌گونه‌ای که در تعریف دانش پزشکی و تشریح‌، زنی بسان سایر زنان محسوب شود‌، و دستگاه تناسلی زنانه داشته باشد‌ که از طریق آن، به انجام عملیات جنسی همچون دیگر زنان می‌پردازد و همان حالت‌ها و لذت‌هایی را حس می‌کند که دیگر زنان در هنگام آمیزش جنسی با مردان بدان دست می‌یابند. به‌گونه‌ای که بین او و دیگر زنان‌، در شاخصه‌های اصلی زنانگی ـ و نه اوصاف عارضی مانند داشتن رحم و امکان بارداری که پاره‌ای از زنان عادی نیز فاقد آنها هستند ـ کمترین فرقی نباشد و در تمامی ‌اوصاف بیرونی و جنسی، به یک زن تمام عیار تبدیل شده باشد»


هنوز هم علماء اهل تسنن تغییر جنسیت افراد تراجنسی را حرام و مردود می‌دانند و این کار را حیله شیطان و انحراف غربی می خوانند


منابع:

2. 119 نساء


4.  علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 96


6. فضل‌الله‌، فقه الحیاه‌، ص ۲۲۷

------------------------------

کتو ای، مرزی بین دوجنسیت

کتو‌ای (به انگلیسی: kathoey)  و در زبان تایلندی กะเทย یا لیدی‌بوی (به انگلیسی: ladyboy) یک اصطلاح است که در فرهنگ تایلندی به تراجنسیتی‌ها یا مردان زن‌نمای همجنس‌گرا گفته می شود(+). کتو‌ای ها را به عنوان جنسیت سوم می شناسند(+).
اصطلاح ladyboy توسط اروپایی‌ها به کتو‌ ای‌ها نسبت داده شده است که و به عنوان یک اصطلاح شناخته شده در جنوب شرق آسیا استفاده می شود.

توصیف کلی
اصطلاح کتو‌ای در تایلند را نمیتوان معادل اصطلاح تراجنسی در فرهنگ غرب قرار داد. دو اصطلاح برای کتو‌‌ای ها وجود دارد. یکی sao praphet song به معنای ترنس زن یا شخصی که خود را زن میداند و phet thi sam به معنای جنسیت سوم(+
محققی به نام پیتر جکسون بیان می‌کند اصطلاح کتو‌ای ابتدا برای افراد دوجنسه استفاده می‌شده اما در قرن بیستم از این اصطلاح برای توصیف مردان مبدل‌پوش استفاده می‌شود(+).

مباحث اجتماعی
کتو‌ای ها عمدتا در مشاغلی فعالیت می‌کنند که زنان مربوط است مانند کار در فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، سالن‌های زیبایی و همچنین کارخانه‌ها(+) همچنین کتوای‌ها به کارهایی دیگر همچون کار  در کاباره‌ها و مراکز توریستی و تن‌فروشی نیز مشغول هستند.
کتو‌ای ها در فرهنگ تایلندی بسیار شناخته شده‌تر و مقبول‌تر از تراجنسیتی‌ها در فرهنگ غرب یا هیجراها در فرهنگ هندو هستند. بسیاری از مدل‌ها، بازیگران یا خواننده‌ها در تایلند کتو ای هستند، همچنین مجلات و روزنامه‌ها برندگان مسابقات زیباترین زن و زیباترین کتو ای را در کنار هم قرار می‌دهند. این موارد محدود به شهر‌ها نیست بلکه کتو ای‌ها در روستاها نیز هستند و مسابقات زیباترین کتو‌ ای نیز به عنوان مسابقات محلی در روستاها برگزار می‌شود.
در فرهنگ تای اعتقادی به نام کارما وجود دارد و بعضی از مردمان تای اعتقاد دارن علت کتو ای گناهان فرد در زندگی گذشته است به همین علت فرد را لایق ترحم می‌دانند، نه سرزنش. 
کتو ای‌ها با مسایل اجتماعی و حقوقی زیادی مواجه می شوند. خانواده‌ها از اینکه فرزندشان یک کتو ای شود احساس سرخوردگی می‌کنند. اما به هر حال کتو ای ‌ها مقبولیت بیشتری در تایلند نسبت به باقی کشورهای آسیایی دارند(+).

پیشرفت‌های اخیر
در سال 1993 کالج تربیت معلم تایلند یک محدودیت نیمه رسمی را به اجرا در آورد که طی آن همجنس‌گرایان (که شامل کتو ای‌ها هم می‌شود) اجازه ثبت نام در دوره‌های آموزشی برای کودکستان و مدارس ابتدایی را ندارند. در سال ژانویه 1997 موسسه rajabhat (موسسه ناظر بر کالج‌های تایلند) اعلام کرد این محدودیت از ابتدای سال تحصیلی 1997 در تمامی کالج‌های تایلند لازم الاجرا است. این محدودیت در سال‌های پس از اینکه وزیر آموزش و پرورش عوض شد، از بین رفت(+).

در سال 1996 یک تیم ورزشی والیبال به نام زنان آهنی (به انگلیسی: iron ladies) که از همجنسگرایان و کتو ای‌ها تشکیل شده بود برنده مسابقات ملی تایلند شدند. دولت تایلند به خاطر وجهه کشور از حضور دو کتو ای در تیم و بازی‌های بین المللی جلوگیری کرد.
یکی از کتو‌ ای‌های مشهور فردی به نام نانگ تام است. وی یک بوکسور تایلندی است. او لباس‌های زنانه می‌پوشد و از هورمون استفاده می‌کند و زمانی که وارد رینگ مسابقه می‌شود با آرایش و موهای بلند است و گاهی حریفان شکست خورده خود را می‌بوسد. وی در سال 1999 از بوکس کناره گیری کرد( در این زمان وی تحت جراحی تغییر جنسیت قرار گرفت) اما همچنان در نقش مربی فعالیت می‌کرد. وی در سال 2006 به صحنه رقابت بازگشت.
در سال 2004 مدرسه‌ای به نام  Chiang Mai Technology یک سرویس بهداشتی مجزا برای کتو ای‌ها اختصاص داد و بر روی آن از ترکیب نماد مرد و زن استفاده کرد. کتو ای‌ها در این مدرسه باید لباس مردانه بپوشند اما می‌توانند آرایش موی زنانه داشته باشند(+).
در سال 2006 پیشنهادی برای اضافه شدن جنسیت سوم به مدارک شناسایی و پاسپورت‌ها در تایلند ارائه شد(+). در سال 2007 دولت تایلند بیان کرد در صورتی که کتو ای‌ها جراحی تغییر جنسیت را انجام دهند می‌توانند مدارک شناسایی خود را تعویض کنند(+)

گالری
یک کتو ای(دست راست) در کنار یک زن فیلیپینی(دست چپ)

نانگ تام بوکسور مشهور تایلندی

------------------------------

اساطير باستانى

یونان باستان
خداى نگهبان براى دوجنسه ها و دگر پوشان ديونيسوس(Dionysus) است. 
Aphroditus نيز يك خداى اساطيرى و دو جنسه است و خداى قبرس باستان است با پرستش كنندگانى كه به  صورت دگرپوش كه  در افسانه هاى باستان به نام Hermaphroditus كه فرزند هرمس و افروديت شناخته شده كه به وسيله salamics به صورت يه دوجنسه تبديل شده است. 
در فريگيه ( يك پادشاهى در يونان باستان) نيز خدايى وجود داشت به نام agdistis كه فرزند زئوس و گايا بود و گفته ميشود زئوس بدون اگاهى باعث تولد اين فرزند شد. 

اسکاندیناوی
خدايان اساطيرى اسكانديناوى نيز گاها ميتوانستند جنسيت خود را عوض كنند و به شكل ديگر پديد بيايند به عنوان مثال loki خداى حيله و نيرنگ بارها خود را به شكل زن در مى اورد  همچنين loki پس از تغيير خود به شكل يك ماديان و رابطه با Svaðilfari( يك اسب اساطيرى در سرزمين اسكانديناوى) يك كره اسب به دنيا اورد. 

مصر باستان
در مصر باستان بارورى در انسان  نماد بزرگ و مهمى براى مردم بوده كه با رويش و برداشت محصولات در كنار رود نيل در هم اميخته بود. اين رابطه را ميتوان از پيكر نگارى هايى كه در حاشيه رود نيل از خدايان هست متوجه شد. مانند hapi خداى رود نيل يا Wadj-wer خداى دلتاى نيل كه هر ٢ خداى بارورى رود نيل بودند، هر دو اين خدايان اگرچه مرد بودند اما به صورت يك زن ترسيم ميشدند  با اندام زنانه

منابع:

Macrobius, Saturnalia iii.8
Conner & Sparks (1998), p.170, "Hapy"


------------------------------

فمینیسم و تغییر جنسیت (بخش دوم و پایانی)

دیدگاه فمینیست‌ها به تراجنسیتی و تراجنسی بسیارگسترده و مختلف است، از پذیرفتن تراجنسیتی‌ها و قبول حق تغییر جنسیت آن‌ها تا رد و تبعیض قائل شدن میان آن‌ها با دیگران. 
 
جولی بیندل چندین مقاله معترضانه بر علیه تغییرجنسیت و پیامد‌های تراجنسی نوشته است. اولین مقاله بیندل در دسامبر 2003 در مجله Sunday Telegraph Magazine بود. این مقاله اولین نوشته‌ در انگلستان بود که یک تراجنسی پشیمان را به تصویر می‌کشید.
او با فردی به نام کلودیا ملاقات کرد. کلودیا یک تراجنسی عمل کرده و پشیمان از جراحی بود. کلودیا می‌گفت که روانپزشکان توانایی تشخیص صحیح این مساله را ندارند. بیندل رفتارهای پزشکان را در این مقاله به زیر سوال برد(+). کمتر از یک ماه بعد مقاله‌ای در روزنامه گاردین به نام "برهم زدن جنسیت، مراقب باشید" چاپ شد. در این مقاله با لحن تندی به تراجنسی‌ها حمله شد و عقاید بیندل در آن به چاپ رسید(+). پس از چاپ این مقاله حدود 200 نامه از سمت تراجنسیتی‌ها، پزشکان، روانشناسان، دانشگاهیان و سایر افراد به سمت گاردین سرازیر شد و خواستار اثبات ادعاهای آن شدند. سازمان‌های حمایتی این مقاله را تبعیض آمیز و غیرواقعی می‌دانستند. اکثر این اعتراضات به تیتر موضوع  که با نام "برهم زدن جنسیت، مراقب باشید" بود، به کاریکاتوری که همراه آن بود و به بخشی از مقاله که با لحن تحقیر آمیزی بیان می‌کرد :«جهانی را تصور کنید که تنها تراجنسی‌ها در آن باشند»(+)
بیندل درباره ایران می‌گوید:« ایران یکی ازبیشترین آمار تغییر جنسیت را دارد و بالا بودن این آمار تنها برای این است که تبعیض‌های جنسیتی  باقی بماند و نقش‌های جنسیتی مخلوط نشود»
بیندل در قسمتی از روزنامه گاردین به اعتراضات پاسخ داد و سرانجام این اظهار نظرهای وی باعث شد تا به عنوان یک فمینیست رادیکال شناخته شود
شیلا جفریس نیز بیان می‌کند تغییر جنسیت را بایدبه عنوان نقض حقوق بشر و یک مشکل بزرگ برای فمینست‌ها شناخت!
تراجنسی ستیزی و فمینیسم
ریموند فمینیست رادیکال که با کتاب خود به نام امپراطوری تراجنسی بحث‌های زیادی را به راه انداخت و در این کتاب بسیار صریح و واضح تغییر جنسیت را محکوم کرد. 
در قسمت پیش خواندیم که او در کتابش نوشت: :«تغییر جنسیت تراجنسی‌ها تنها یک تجاوز به وجود زنان است زیرا آن‌ها زن بودن واقعی‌ را به زن بودن مصنوعی تبدیل می‌کنند. تراجنسی‌ها نمونه بارز حمله به زنان هستند درحالی خود را مظلوم و بی‌گناه نشان می‌دهند»
شاید واضح‌ترین رفتارهای تبعیض آمیز فمینیسم‌هادر برابر تراجنسی‌ها جشنواره موسیقی زنان میشگان باشد. در سال 1990 نانسی بورک‌هولدر (یک تراجنسی زن) از این فستیوال بیرون شد. بعد از آن این جشنواره در قوانین خود نوشت "زن فقط زن متولد می‌شوند". یکی از فعالان گروهی به نام ترنس کمپ (transcamp) به این قانون اعتراض کرد و خواستار اجازه حضور تراجنسی‌های زن در مراسم فمینیست‌ها شد.
سرانجام تراجنسی‌های جراحی کرده توانستند به این مراسم راه پیدا کنند اما کماکان تبعیضی بین تراجنسی‌ها برقرار بود و افرادی که نمی‌توانستند جراحی کنند از حضور در مراسم محروم شدند.
 
در مقابل بعضی فمینیست‌ها تغییر جنسیت را رد نمی‌کنند و آن را حق افراد تراجنسی می‌دانند
آندرا دورکین در کتاب خود به نام نفرت از زنان می‌نویسد «تراجنسی‌ها به خاطر اذیت‌هایی که از سمت جامعه می‌شوند حق تغییر جنسیت را دارند و جامعه باید این موضوع را بپذیرد و این آزادی را به آن‌ها بدهد. یعنی جراحی تراجنسی‌ها واقعا تغییر جنسیت است و جامعه باید با رفتارهای خود این اقدام را تایید کند»



منبع:


------------------------------

فمینیسم و تغییر جنسیت (بخش اول)

دیدگاه فمینیست‌ها به تراجنسیتی و تراجنسی بسیارگسترده و مختلف است، از پذیرفتن تراجنسیتی‌ها و قبول حق تغییر جنسیت آن‌ها تا رد و تبعیض قائل شدن میان آن‌ها با دیگران. 
بعضی از رهبران فمینیست مانند جانیک ریموند وشیلا جفریس معتقدند که باید تراجنسیتی‌ها را سرکوب و محدود کرد زیرا آن‌ها تبعیض بر علیه جنسیت را تشدید می‌کنند و تنها به صفر و یک جنسیت اعتقاد دارند، در مقابل آن‌ها جودیت باتلر و جودیت هالبرستام معتقدند تراجنسیتی‌ها هنجارهای جنسیت را به چالش می‌کشند و کاملا مورد قبول هستند. همچنین برخی تراجنسیتی‌ها نیز مانند جولیا سرانو و کریستا اسکات‌دیکسون هستند که خود را یک فمینیسم می‌دانند.

ترنس فمینیسم
این اصطلاح که گاهی به شکل ترنسفمینیسم هم شناخته می‌شود توسط رابرت هیل اینگونه تشریح می‌شود: «دسته‌ای از فمینیسم که به مباحث تراجنسیتی‌ها در مقابل مباحث فمینیسم می‌پردازد.»(+)
وی همچنین می‌گوید:« ترنس فمینیسم یک دسته بامحتوای خاص است که بر تراجنسی‌ها و تراجنسیتی‌ها دلالت می‌کند اما تفکر و ایده آن را میتوان به تمام زنان بسط داد»
در سال 2006 اولین کتاب با مضمون ترنسفمینیسم بانام «Transfeminism, trans/forming feminism: transfeminist» نوشته کریستا اسکاتدیکسون منتشر شد

عقاید فمینیست‌ها درباره تراجنسیتی
در سال 1999 کتاب زن کامل ادامه‌ای بر کتاب زن ناقص نوشته جرمینا گریر منتشر شد. در بخشی از این کتاب با عنوان نمایش بانو وی بیان می‌کند با ترنس زنی که تغییر جنسیت داده را به عنوان یک زن قبول نمی‌کند
«کشور‌هایی که جمعیت زنان در آن کم است، دولت‌ها با عجله و علاقه مردانی را که مایل به تغییر جنسیت هستند می‌پذیرند و آن‌ها را خواجه می‌کنند تا ادعای خود را ثابت کنند، زیرا آن‌ها زن بودن را مانند بی جنسیتی می‌دانند. تا به امروز خواهش و التماسی برای پیوند رحم یا تخمدان نبوده، اگر روزی پیوند رحم و تخمدان برای تراجنسی‌ها اجباری شوند تمام کسانی که مایل به تغییر جنسیت هستند ناپدید می‌شوند. اصرار برای قبول اینکه افرادی که تغییر جنسیت را انجام می‌دهند را به عنوان زن بپذیریم تنها صحتی بر این ادعا است که زنان، مرد ناقص هستند»
این بخشی از کتاب زن کامل نوشته گریر است.
گریر در سال 1989 به عنوان سخنران ویژه و همکاردر کالج نیونهام انتخاب شد. گریر بسیار تلاش کرد تا یک تراجنسیتی به نام راشائل پادمن را از ورود به کالج محروم کند (کالج نیونهام مخصوص زنان است) اما ناموفق بود. گریر ادعا می‌کرد پادمن مرد متولد شده و اجازه ندارد در یک کالج زنانه راه پیدا کند. گریر پس از موج منفی که علیه وی در سال 1966 به راه افتاد مجبور به استعفا شد. در سال 1967 خبرنگار روزنامه گاردین مقاله‌ای به نام خواهری بدون احساس همکاری نوشت که البته پس از چاپ مقاله، از وبسایت گاردین حذف شد(+)

در سال 1979 فردی به نام ریموند کتابی به نام امپراطوری تراجنسی‌: شیمیل شدن را منتشر کرد(+). ریموند در این کتاب می‌گوید تراجنسی بودن پدیده‌ای است که دلیل تراجنسی بودن، تنها تحت تربیت یک مادر مردگونه بودن است.
او ادعا می‌کند تغییر جنسیت تنها به خاطراستعمار هویت، فرهنگ سایست‌ها و گرایش‌های جنسی فمینیسم انجام می‌شود.


وی اضافه می‌کند:
« تغییر جنسیت تراجنسی‌ها تنها یک تجاوز به وجود زنان است زیرا آن‌ها زن بودن واقعی‌ را به زن بودن مصنوعی تبدیل می‌کنند. تراجنسی‌ها نمونه بارز حمله به زنان هستند درحالی خود را مظلوم و بی‌گناه نشان می‌دهند.»

این دیدگاه توسط گروه‌های دگرباشان و حتی بعضی گروه‌های فمینیسم به عنوان یک تراجنسی ستیزی تلقی می‌شود. در واقع این دیدگاه‌ها شکل نفرت انگیز صحبت در برابر تراجنسی‌ها است

منبع:

------------------------------

باینری جنسیت

باینری جنسیت (به انگلیسی: gender binary) یا صفر و یک گرایی جنسیت (به انگلیسی: gender binarism) به تقسیم جنس و جنسیت به دو گروه مرد یا زن یا مردانه و زنانه می‌گویند. این تقسیم بندی عمومی‌ترین تقسیم بندی جنسیت و جنس است(+)
این تقسیم بندی یک نوع تابو یا مرز اجتماعی است که باعث می‌شود افراد نقش‌های جنسیتی را با هم مخلوط نکنند و یا رفتارهایی خارج از کلیشه‌های مرد و زن بودن انجام ندهند
این تقسیم بندی همچنین ممکن است باعث  متهم کردن و ایجاد تعصب بر علیه دوجنسه‌ها وتراجنسیتی‌ها بشود. مخصوصا افراد دارای جنسیت عجیب که همیشه در یک جنسیت به خصوص ظاهر نمی‌شوند
این اصطلاح بیان کننده این است که اجتماع فرد رابر اساس نقش جنسیتی، هویت جنسیتی و صفت‌ها و ویژگی‌ها به دو گروه زن یا مرد تقسیم می‌کنند
تفکرعمومی این است که جنس و جنسیت فرد همانی است که با آن متولد شده است


------------------------------

زنان زن متولد می شوند

زنان زن متولد می‌شوند (به انگلیسی: womyn born womyn) که تغیر یافته کلمه women born women است یک اصطلاح است و بیان می کند یک زن برخلاف ترنس‌های زن  از ابتدا با اندام زنانه متولد می‌شود

تاریخچه
این اصطلاح در سال‌های 1960 تا 1990 که به موج دوم فمینیسم مشهور است گسترش یافت و بیان می کرد یک زن، زن به دنیا می‌آید، دختربزرگ می‌شود و به عنوان یک زن ادامه می‌دهد.
پیش از این تراجنسیتی‌ها و افراد بی‌جنسیت ازحضور در مجامع فمینیست‌ها محروم بودند اما پس گسترش این کلمه ترنس‌های زن نیز از حضور در مجامع زنانه فمینیست‌ها به خصوص جشنواره موسیقی زنان میشیگان محروم شدند.

عقیده
سیاست زنان زن متولد می شوند بر این اساس است که تجارب زنان در جوامع مرد سالار مورد تعارض قرار گرفته است
هواداران جنبش زنان زن متولد می شوند خواستارتهیه فضای امنی هستند که دختران به دور از محدودیت‌های مرد سالاری رشد کنند و عقاید خود را به اشتراک بگذارند دلیل حذف تراجنسیتی‌ها را در این میدانند که این افراد با محدودیت‌های مردسالارانه دختران درگیر نبوده‌اند بلکه به عنوان یک پسر رشد پیدا کرده‌اند. این افراد اینگونه استدلال می‌کنند که تجربیات دختری که تحت شرایط مردسالاری پرورش یافته قابل اشتراک گذاری با ترنس زنی که زن متولد نشده نیست.
از نمونه‌های اقدامات تحریمی این گروه می‌توان به جشنواره موسیقی زنان میشیگان(1) و مراسم حمایت از زنان و جلوگیری از تجاوز در ونکوور اشاره کرد(2).
استدلال‌ها
حامیان جنبش زنان زن متولد می‌شوند اینگونه رفتار‌های خود را استدلال می‌کنند: 

  • بسیاری از ترنس‌های زن در جامعه به عنوان زن نبوده‌اند و دچار تبعیض‌های جنسیتی که دختران با آن روبرو هستند نشده‌اند و جامعه با آنها به عنوان دختر رفتار نکرده است
  • تمام ترنس‌های زن در برخی موارد از برتری مردانه خود استفاده کرده‌اند مخصوصا قبل از شروع به انجام مراحل تغییر
  • تمام مردمی که تحت تبعیض قرار می‌گیرند حق دارندفضا و اجتماعی خصوصی برای خود داشته باشند تا تجربیات خود را منتقل کنند
  •  اگر سیاست‌ها بر این باشد که ترنس‌های زن را به مراسم خود راه دهیم پس باید هر مردی که لباس زنانه بپوشد و رفتار زنانه کند را نیز راه دهیم 

اما در نقطه مقابل منتقدان این جنبش اینگونه استدلال می‌کنند:

  • ترنس‌های زن به عنوان یک زن یا دختر بزرگ نشده‌اند اما با هویت جنسیتی یک زن رشد کرده‌اند و نباید به عنوان یک زن طبقه دوم نسبت به زنی که با اندام زنانه متولد شده در نظر گرفته شوند.
  • در نظر گرفتن یک تجربه در گذشته به عنوان امتیازبه خصوص اگر این امتیاز ناخواسته باشد بهانه‌ای برای ظلم و ستم در حال نیست
  •  اگرچه ترنس‌های زن با تبعیض به عنوان زن در زمان رشد خود روبرو نیستند اما آنها نیز با مشکلات و سرکوب‌هایی مانند تراجنسی ستیزی روبرو هستند
  •  بسیاری از ترنس‌های زن با تبعیض جنسیتی روبرو بوده‌اند حتی اگر با اندام زنانه متولد نشده باشند
  •  اگر محروم کردن ترنس‌های زن به دلیل اینکه آن‌هااز امتیاز مردانگی خود استفاده کرده‌اند صحیح است پس ترنس‌های زنی که از امتیاز مرد بودن خود استفاده نکرده‌اند نباید محروم شوند و این یک ریاکاری است
  • اگر وجود ترنس‌های زن باعث ناراحتی شود دراینصورت ناراحتی اکثریت دلیل بر رد اقلیت نمی‌شود این دقیقا مشابه وضعیتی است که زنان پیش از موج دوم فمینیسم در محیط عمومی داشتند. در گذشته مردان از حضور زنان در محیط کار ناراحت بودند اما این دلیلی بر انکار حقوق زنان نبود.

منابع:
3.Serano, Julia. Whipping Girl: A Transsexual Woman on Sexism and the Scapegoating of Femininity. Emeryville, CA: Seal Press, 2007 

------------------------------

صدا درمانی

صدا درمانی یا تمرین صدا به روش‌هایی گفته می‌شود که برای تغییر در صدای انسان بدون نیاز به جراحی استفاده می‌شود.جراحی زنانه سازی صدا با روش‌های صدا درمانی متفاوت است.جراحی زنانه سازی صدا به روش‌های دارویی و درمانی تغییر صدا می‌گویند در حالی که صدا درمانی به روش‌های تمرینی تغییر صدا گفته می‌شود.
صدا به عنوان یکی از شاخصه‌های مهم تشخیص جنسیت شناخته می‌شود. معمولا تراجنسی‌های زن صدا درمانی را به عنوان بخشی از مراحل تغییر انجام می‌دهند تا راحت‌تر توسط جامعه به عنوان زن شناخته شوند.
مبدل‌پوشان نیز ممکن است مایل باشند صدا درمانی را انجام دهند تا به صدای زنانه برسند.
خلاصه
زمانی که هوا از ریه به سمت حنجره می‌آید و از چاکنای عبور می‌کند، تارهای صوتی به لرزش در‌می‌آیند و صدا به وجود می‌آید. لرزش تارهای صوتی باعث ایجاد صدا می‌شود و گلو و دهان باعث تشدید این فرکانس می‌شوند.
زنانه سازی صدا به معنای تلاش و هدف برای تغییرصدای مردانه به زنانه است. اصطلاح زنانه سازی صدا شامل جراحی‌، تمرین‌های شخصی و یا تمرین در جامع است.
مردانه سازی صدا برخلاف زنانه سازی صدا تبدیل صدای زنانه به مردانه است. بر خلاف صدای زنانه، وجود صدای مردانه یک نیاز اساسی برای تراجنسی‌های مرد و نشانه‌ای برای مرد بودن نیست.مصرف تستوسترون  و اثر آن در حنجره به اندازه کافی برای تولیدصدای مردانه کافی است

تفاوت صدای مردان و زنان
فیزیکی

ارتفاع صدا
ارتفاع صدای زنان بالاتر از مردان است. بسیاری از مردم این را تنها تفاوت اساسی زن و مرد می‌دانند اما این تنها یکی از تفاوت‌ها است.
فرکانس پایه صدای مردان عموما بین 100 الی 150 هرتز است در حالی که در زنان در محدوده 170 الی 220 است
در سال 1988 مطالعه‌ای بر روی تشخیص صدای دوجنس مخالف انجام شد و مشخص شد فرکانس پایه صدای مردان 160 یا کمتر است اما فرکانس پایه صدای زنان 160 به بالا است
آهنگ صدا: یکی دیگر از مشخصات صدای زنانه یا مردانه آهنگ صدا است. آهنگ صدا حتی از ارتفاع صدا نیز مهم‌تر و در تشخیص جنسیت صدا حیاتی‌تر است.
یک تراجنسی زن با اینکه فرکانس پایه صدای خود را از 110 به 205 رسانده اما کماکان در پشت خطوط تلفن یک مرد شناخته می‌شود علت آن تنها آهنگ صدای وی است. یکی از فاکتور‌های مهم تفاوت اندازه مجرای صوتی زنان و مردان است. تعریف آهنگ صدا در آواشناسی بستگی به فاصله مجرای صوتی دارد که بین پرده‌های صوتی و لب‌ها است. جمجمه مردان بزرگتر است، همچنین حنجره مردان در حالت عادی پایین‌تر قرار دارد در نتیجه طول مجرای صوتی مردان بیشتر است. هرچه طول مجرای صوتی کوتاه‌تر باشد صدای زنانه‌تری تولید می‌شود.
روانی
لهجه: مردان معمولا با لحن یکنواخت و یکسانی صحبت می‌کنند اما زنان تمایل دارند با صدای خود بازی کنند و طیف وسیعتری از آواها را به کار گیرند.

الگوی صحبت کردن: مردان تمایل دارند واژه‌ها و جملاتی را به کار گیرند که جسورانه‌تر و قاطعانه‌تر است در صورتی که زنان از کلماتی استفاده می‌کنند که نرم‌تر و مطیعانه‌تر است.
منبع:


------------------------------

جراحی مونث سازی چهره

جراحی مونث سازی چهره (به انگلیسی: Facial feminization surgery) یا FFS مجموعه‌ای از روش‌های جراحی و ترمیمی است که ویژگی‌های مردانه صورت را به حالات زنانه تبدیل می‌کند. این جراحی می‌تواند شامل جراحی‌های استخوانی مانند بالا کشیدن ابرو، جراحی زیبایی بینی،کاشت گونه و پروتز لب باشد و یا مواردی همچون از بین بردن موهای صورت و یا مواردی اینچنینی باشد. (+)
هر چهره‌ای صفات ثانوی جنسی دارد که تشخیص زن یا مرد بودن را راحت می‌کند(+) به عنوان مثال مردان بینی بزرگتری نسبت به زنان دارند یا زنان چانه تیزتری نسبت مردان دارند. شکل پیشانی و جمجمه نیز در بین مردان و زنان متفاوت است. تغییر شکل پیشانی یکی از راه‌هایی است که کمک می‌کند تا بتوان چهره مردانه را به زنانه تبدیل کرد.
برای بسیاری از تراجنسی‌ها جراحی مونث سازی چهره یک مرحله پزشکی ضروری محسوب می شود تا فرد را از اشفتگی جنسی رها سازد.(+) (+). این مجموعه اقدامات قسمتی از مراحل تغییر هستند. این جراحی حتی ممکن است بیشتر از جراحی تغییر جنسیت فرد را کمک کند و آرامش بیشتری به فرد دهد.
مطالعات نشان داده که ترنس‌های زنی که جراحی مونث سازی چهره را انجام داده‌اند کیفیت زندگی بهتر و آرامش بیشتری نسبت به افرادی که این جراحی را انجام نداده‌اند، دارند(+)
اغلب مراجعه کنندگان برای جراحی مونث سازی چهره ، تراجنسی هستند اما ممکن است افرادی دیگر مانند مبدل‌پوش‌ها نیز خواهان این اقدام باشند.

اقدامات جراحی
اقداماتی که برای جراحی مونث سازی چهره انجام می‌شود می‌تواند شامل یک یا چند مورد از موارد زیر باشد

اصلاح خط مو
در مردان معمولا خط رویش مو بالاتر از زنان است و پیشانی بلندتری دارند و معمولا گوشه‌های کناری مو خالی‌تر از زنان است و حالتی شبیه حرف انگلیسی  "M" دارد. خط مو را میتوان با کاشت مو پایین تر آورد و گوشه‌های خالی آن را پر کرد.

بالاکشیدن ابرو
معمولا زن‌ها مایل ابروی بالاترو منطقه پشت چشم بیشتری نسبت به مردان دارند. جراحی بالا کشیدن ابرو یکی از اقدامات مونث سازی چهره است

جراحی زیبایی بینی
مردها معمولا بینی بزرگتر و پهن‌تری نسبت به زنان دارند. در حالت کلی بینی زنان به سمت بالا متمایل است. جراحی زیبایی بینی یکی از موثرترین جراحی‌ها در مونث سازی چهره است(+)

پروتز گونه
اغلب زنان گونه برجسته‌تری نسبت به مردان دارند. پروتز گونه می‌تواند گونه‌های مردانه را زنانه کند. در پروتز گونه از روش تزریق چربی یا ژل استفاده می‌شود و گونه‌ای برجسته را به فرد هدیه می‌دهد(+)
بالا کشیدن لب
فاصله بین لب و بینی در زنان کوچکتر از مردان است و زمانی که یک زن به صورت عادی دهانش باز باشد، فاصله دندان‌های بالایی پیشین با قسمت پایینی لب بالایی بسیار کم است. برای مونث سازی چهره از زیر بینی اقدام به حذف پوست می‌کنند.

پروتز لب
زن‌ها لب های پرتری نسبت به مردان دارند و یکی از اقدامات جراحی مونث سازی چهره، پروتز لب است.

جراحی چانه
مردها چانه بلندتری نسبت به زنان دارند و در عوض زنان چانه گردتر. معمولا چانه مردان یک حالت صاف و مربع مانند و گوشه دار است. یکی از اقدامات جراحی مونث سازی چهره، تبدیل چانه زنانه به مردانه است.

جراحی فک
فک مردان بلندتر و با زاویه بیشتری نسبت به فک زنان است و در جراحی مونث سازی چهره فک مردانه اصلاح می‌شود

جراحی سیبک گلو
مردان اغلب سیبک گلوی بزرگتری نسبت به زنان دارند و به همین علت صدای بم‌تر نسبت به زنان دارند. سیبک گلو را میتوان با جراحی اصلاح کرد و آن را زنانه کرد. جراحی سیبک گلو یکی از اقدامات مونث سازی چهره محصوب می‌شود.

اقدامات  جانبی
زیباسازی و جوان‌سازی چهره معمولا همزمان با جراحی مونث سازی چهره انجام می‌شود. این اقدامات می‌تواند شامل اصلاح افتادگی پلک‌ها یا اصلاح چروک گردن باشد. این گونه اقدامات معمولا در مواردی انجام می‌شود که مراجعه کننده سالخورده باشد.

محدودیت‌ها
جراحی مونث سازی چهره شامل اقدامات اساسی و قوی برای این کار می‌باشد اما محدودیت‌هایی نیز دارد به عنوان مثال یک فک بلند و پهن را می‌توان توسط جراحی اصلاح کرد اما اگر فکی بیش از اندازه بلند و پهن باشد ممکن است این کار نشدنی باشد. همچنین بعضی موارد به هیچ عنوان قابل اصلاح نیست مانند اندازه چشم‌ها یا حالت جمجمه ( چشم‌ها در زنان معمولا درشت‌تر از مردان است). 
یکی دیگر از محدودیت‌های جراحی مونث سازی چهره، هزینه‌های بالای آن است . اینگونه اقدامات به علت آنکه به عنوان جراحی زیبایی شناخته می‌شود در ایران شامل پوشش بیمه نمی‌شود.
از دیگر محدودیت‌های جراحی مونث سازی چهره می‌توان به طول درمان آن اشاره کرد که ممکن است فرد را برای مدتی از محیط کار دور نگه دارد.

گالری


جنسیت عجیب

جنسیت عجیب (به انگلیسی: genderqueer) و یا خارج از جنسیت اصطلاحی است که به افرادی گفته می‌شود جنسیت عادی ندارند.(+) این کلمه یک اصطلاح کلی است و گروهای زیادی را در بر می‌گیرد. فرد دارای جنسیت عجیب ممکن است فردی باشد که در یکی یا چند گروه از گروهای زیر باشد(+)
  • هم مرد و هم زن باشد (مانند دوجنسی ها)

  • نه مرد باشد نه زن (مانند خواجه ها یا بی جنسیتی ها)


  • سه جنسیتی ها یا دیگرجنسیتی ها (مانند هیجراها و یا افرادی که خود را جنسیت جدیدی می پندارند)

  • افرادی که جنس و یا جنسیت مبهم و نامشخصی دارند

  • افرادی که خود را خارج از جنسیت زن و مرد نمیدانند اما با این وجود خود را یک جنسیت عجیب تصور می کنند

افراد دارای جنسیت عجیب ممکن است به اقدام‌های پزشکی (مانند جراحی و یا هورمون درمانی) نیز روی بیاورند تا به ظاهر دلخواه برسند. افراد دارای جنسیت عجیب به عنوان تراجنسیتی شناخته می‌شوند(+)
پرچم جنسیت عجیب

پرچم جنسیت عجیب توسط مارلین روکسی در سال ۲۰۱۰ طراحی شد این پرچم دارای سه ردیف افقی و سه رنگ می‌باشد معنی هر رنگ به شرح زیر است: (+)
  • بنفش: رنگ بنفش در سیستم سی ام وای کی ترکیبی از آبی و صورتی است (از این دو رنگ، برای نشان دادن مرد و زن استفاده می شود). از بنفش برای نشان دادن دوجنسی ها و همچنین خارج از جنسیت بودن این افراد استفاده می شود

  • سفید: از رنگ سفید برای نشان دادن جنسیت خنثی در افراد استفاده می شود (مانند پرچم تراجنسیتی‌ها)

  • سبز تیره: این رنگ برای افرادی است که خارج از دو جنسیت مرد یا زن قرار می گیرند و به اصطلاح دارای جنسیت سوم هستند مانند هیجراها


------------------------------

ترنس فوبیا / تراجنسی ستیزی

Transphobia طيف وسيعى از نگرشها و عقايد منفى نسبت به ترنسكشوال ها و ترنسجندرها است. اين رفتار ممكن است عمدى يا غير عمدى باشد.
مطلبى كه در ادامه ميخوانيم به بررسى ترنس فوبيا در ايران و جهان ميپردازد.
پيش از ادامه چند نكته لازم به ذكر است:
١. اين مطلب صرفا اموزشى است و استفاده ديگر از ان مسئوليتى را متوجه گروه ترنس گمنام نميكند
٢. انتشار و تكثير اين مطلب ازاد بوده و به اگاهى جامعه كمك خواهد كرد
حق معنوى مترجم و گرد اورنده ( گروه ترنس گمنام) به عهده شما
ترنس فوبيا ( ترس شديد و بى مورد از ترنس ها)

Transphobia طيف وسيعى از نگرشها و عقايد منفى نسبت به ترنسكشوال ها و ترنسجندرها است. اين رفتار ممكن است عمدى يا غير عمدى باشد. ترنس فوبيا ممكن است موجب عواقب شديد و نتيجه هاى بدى شود. Transphobia  در بعضى نوشته ها ممكن است به صورت cissexism ، تبعيض عليه ترنس ها ( transprejudice) ، تنفر از ترنسكشوال هاى زن (trans-misogyny) يا تنفر از ترنسكشوال هاى مرد (trans-misandry) نشان داده شود

ترنس فوبيا در مراكز درمانى

در سال ١٩٩٦ Robert Eads ( ترنسكشوال) در سن ٥٠ سالگى وقتى دچارسرطان تخمدان شد به پزشك مراجعه كرد ولى ١٢ دكتر از درمان اين فرد سر باز زدند و وى در سن ٥٣ سالگى در سال ١٩٩٩ فوت شد.
مورد ديگر خانم Tyra Hunte ترنسكشوال ٢٥ ساله اى بود كه در سال ١٩٩٥ در اثر يك حادثه رانندگى به بيمارستان منتقل شد و درمان وى اغاز شد. زمانى كه كاركنان بخش اورژانس متوجه شدند اين فرد يك ترنسكشوال بوده درمان وى را متوقف نمودند. وى در بيمارستان بر اثر خونريزى فوت كرد
در بعضى بيمه هاى اجتماعى حمايت از مراحل درمانى ( چه تغيير جنسيت و چه درمان هاى پزشكى ديگر) را براى افراد ترنسكشوال به هيچ عنوان پوشش نميدهند
در ژانويه ٢٠١٢ در سوئد قانونى به تصويب رسيد كه افراد براى تغيير جنسيت ابتدا بايد وارد اتاق استريل شوند!
در سال ٢٠١١ در ايلات متحده امريكا ، مركز حمايت از ترنسجندرها طى يك بررسى نتيجه گرفت كه ١٩٪ ترنسجندرها از مراكز درمانى طرد ميشوند و مراكز درمانى از مداواى اين افراد امتناع ميكنند. اين مطلب نشان دهنده اين است كه هنوز هم transphobia  باعث اثرات مخربى ميشود.

ترنس فوبيا در محل کار

ترنس فوبيا در محل كار نيز قابل مشاهده است. بعضى ترنسكشوال ها زمانى كه براى تغيير اقدام ميكنند شغل خود را از دست ميدهند
در سال ١٩٩٩ دو مركز خبرى San Francisco Chronicle و Associated Press گزارش دادند كه طى بررسى وزارت بهداشت سانفرانسيسكو  سالانه ٧٠٪ ترنسجندرها از محل كار تنها به دليل ترنسجندر بودن اخراج ميشوند

در سال ١٩٩٩ وزارت بهداشت سانفرنسيسكو گزارشى را ارئه داد كه مربوط به سال ١٩٩٧ بود و به بررسى زندگى  ٣٢٩ ترنسكوال مرد به زن و ١٢٣ ترنسكشوال زن به مرد پرداخته بود. در اين بين تنها ٤٠٪ ترنسكشوال هاى مرد به زن توانسته بودند مشغول به كار شوند يا در كار سابق خويش باقى بمانند. البته در اين زمينه وضع ترنسكشوال هاى زن به مرد بهتر بود و اين نرخ براى ايشان ٨١٪  بود.
همچنين ٤٦٪ از ترنسكشوال هاى مرد به زن و ٥٧٪ ترنسكشوال هاى زن به مرد اذعان داشتند كه صاحبكاران بين ايشان و ديگران تبعيض قائل ميشوند
در بعضى از كشورها و ايالت ها قوانينى براى جلوگيرى از تبعيض بر عليه ترنسكشوال ها نوشته شده است كه كارفرما را ملزم به رفتار عادلانه ميكند ولى صاحب كاران كماكان به دلايل واهى و كم اهميت دست به رفتار تبعيض اميز ميزنند به عنوان مثال فرد را به خاطر تاخير در ورود بدون هيچ اخطارى اخراج ميكنند
در سال ٢٠٠٠ در جنوب امريكا و در فروشگاه هاى زنجيره اى windixie  كارمند قديمى خود به نام peter oiler  را اخراج كرد. اين فرد با تمام سابقه و تشويق هايى كه در طول كار خود گرفته بود تنها به دليل اينكه در بيرون از محيط كار پوشش خود را عوض ميكرد اخراج شد. سازمان ازادى مدنى امريكا يك شكايت از سمت اين فرد در برابر فروشگاه windixie  نوشت ولى اين شكايت در دادگاه رد شد.

Transprejudice (تبعيض عليه ترنسها)
Transprejudice معادل ترنس فوبيا است و به  رفتار ها، كليشه ها و درمان هاى پزشكى تبعيض اميزى گفته ميشود كه نسبت به كسانى كه دچار اختلال هويت جنسى هستند انجام ميشود.
بر طبق تعريف Blumenfeld در سال ١٩٩٢ تبعيض عليه ترنسها ممكن است به ٤ صورت بروز كند. ١. اين تبعيض در ذهن فرد نسبت به ترنسها ايجاد شود ولى رفتار بيرونى نداشته باشد. ٢. رفتار تبعيض اميز عليه ترنسها به صورت بيرونى بروز كند و به يك فرد ترنس ضرر وارد كند ٣. رفتار تبعيض اميز در قوانين دولتى، بخش هاى اموزشى ، بيمارستان ها و قوانين دينى بر عليه ترنس ها اعمال شود
٤. رفتار تبعيض اميز در كل جامعه باشد و به صورت يك فرهنگ و ريشه در جامعه وجود داشته باشد

ترنس فوبيا در گروه هاى اجتماعى

بعضى از گروه هاى فعال اجتماعى نيز نسبت به ترنس ها رفتار تبعيض اميز انجام ميدهند. به عنوان مثال گاهى ترنسكشوال هاى مرد به زن از ورود به جمع هاى زنانه محروم ميشوند
در فستيوال موسيقى Michigan Womyn ( فستيوال موسيقى كه توسط فمينيست ها براى حمايت از زنان برگزار ميشود) در سال ١٩٩١ و بيست و پنجمين دوره اين جشنواره Nancy Jean Burkholder ( يكى از فعالان فمينيست) يك ترنسكشوال مرد به زن را از اين جشنواره بيرون انداخته زيرا اين فرد يك زن به دنيا نيامده بود.
در اين فستيوال اهنگى به نام womyn born womyn اجرا شد كه مستقيما به اين مطلب اشاره ميكند كه يك زن ، زن به دنيا مى ايد. در واقع اين اهنگ رفتار تبعيض اميزى نسبت به ترنسكشوال هاى مرد به زن بود

ترنس فوبيا در ايران

ترنس فوبيا شايد در ايران بسيار زياد باشد. به نوعى هر ٤ حالت تبعيض بر عليع ترنسها در ايران وجود دارد.  علت اين امر نبود شناخت و اگاهى جامعه نسبت به اين موضوع است.

قانون و ترنس فوبيا

در قوانين اساسى و قوانين مجازات اسلامى ايران هيچ اسمى از ترنسكشوال ها برده نشده است.
همچنين ترنسكشوال ها هيچ نماينده يا حتى عضو غير ثابتى در هيچ يك از نهاد ها و ارگان هاى دولتى ندارند. در ايران به شدت نياز به قوانينى براى حمايت از ترنسكشوال ها وجود دارد زيرا اين افراد حق تحصيل و همچنين استخدام در مراكز دولتى در طى پروسه درمان ندارند. البته در قانون مخالفتى با اين افراد وجود ندارد ولى هيچ حمايتى نيز انجام نميشود و اين باعث تفسير هاى شخصى و دلخواهانه از قانون ميشود.
به عنوان مثال در سال ٨٦ يك ترنسكشوال زن به مرد كه پس از دريافت مجوز تغيير جنسيت و همچنين تاييديه نيروى انتظامى براى تغيير در پوشش ، از دانشگاه به علت پوشش پسرانه خود اخراج شد. زيرا قانونى براى حمايت از تغيير پوشش اين فرد كه پيش زمينه تغيير جنسيت است وجود ندارد.

مراكز درمانى و ترنس فوبيا

در مراكز درمانى نيز كمابيش رفتار تبعيض اميزى نسبت به اين افراد انجام ميشود. اين رفتار بيشتر در مراكز زيبايى عليه ترنسها انجام ميشود. بعضى از اين مراكز از پذيرش افراد ترنسكشوال كه اقدام براى ليزر درمانى ميكنند خوددارى ميكنند و يا حتى تعدادى از پزشكان و مراكز درمانى نيز از پذيرش ترنسكشوال ها خوددارى ميكنند.

فرهنگ و ترنس فوبيا

متاسفانه فرهنگ غالب در ايران ترنسكشواليسم را به عنوان يك انحراف جنسى تصور ميكند و خانواده ها در برخورد با ترنس ها به صورت قهرى برخورد ميكنند. اكثر خانواده ها در صورت مواجه شدن با ترنسكشواليسم در يكى از اعظاى خانواده اقدام به سركوب ، طرد و يا حتى از بين بردن فرد ميكنند.
دكتر شهريار كهن زاد در كتاب خود به يكى از اين موارد اشاره ميكند.
مينا يكى از بيماران اقاى كهن زاد كه توسط پدر و برادران خودش تنها به دليل ترنس بودن به قتل ميرسد.

منابع:
کتاب برزخ تن، نوشته دکتر شهریار کهن زاد، انتشارات کتاب سرا. شابک 978-964-5506-20-7

------------------------------

متودیوپلاستی

این مطلب حاوی مطالب و کلماتی مرتبط با اندامهای جن.سی میباشد. خواندن این مطالب برای افراد زیر هجده سال
ممنوع است.





متوئیدیوپلاستیمتودیوپلاستی یا متوایدوپلاستی  

(به انگلیسی: metoidioplasty) یا به اختصار متو یا متا یکی از روش های جراحی آلت تنا.سل.ی برای ترنس های مرد است (+).
با مصرف تستوسترون در ترنس های مرد کلی.تور.یس پس ازمدتی رشد کرده و حدود چهار الی پنج سانت خواهد رسید با بزرگ شدن کلی.تور.یس و حرکت به جلو تا حدودی شبیه به آلت مردانه می شود. و جراحان با استفاده از تکنیک های جراحی و بریدن پوست اقدام به تبدیل آن به آلت تناسلی مردانه می کنند(+)  
دکتر ویلیام دیوید فورستر یکی ازاولین جراحانی بود که در آمریکا به این روش اقدام به درمان ترنس های مرد نمود.

متودیوپلاستی مزیت هایی نسبت به فالو پلاستی دارد که از جمله آن می توان به آسان تر بودن, عوارض کمتر, هزینه کمتر و مدت کوتاه تر جراحی اشاره کرد. بر خلاف فالوپلاستی تحرکات جنسی در روش متودیوپلاستی کاملا مشهود است و نیاز به پروتز نیست البته تحرکات جنسی به کیفیت یک مرد معمولی نیست.
همچنین در این روش فردمی تواند به ار.ضا.ی جنسی برسد

یکی از معایب این روش این است که ممکن است اندازه آلت تنا.سل.ی به اندازه دیگر مردان معمولی نرسد  از این رو ممکن است امکان دخول وجود نداشته باشد.

بهتریین نتیجه دراین روش بر روی افراد لاغر و یا نزدیک به وزن ایده آل مشاهده می شود(+)  اگر قصد جراحی به این طریق را دارین حتما وزن خود را به وزن ایده آل و مناسب برسانید تا نتیجه ای عالی بگیرید
 

عوارض
یک مطالعه تحقیقاتی پس از مردانی که به این طریق جراحی کردند نشان داد که دچار تورم در قسمت مجرای ادراری داشته و در ادرار با مشکل مواجه می شوند این افراد پس از طی دوره نقاهت سلامتی خود را بازپس گرفتند, و تنها 10% از این افراد به علت حاد بودن موضوع نیاز به جراحی مجدد پیدا کردند. اندازه میانگین آلت تنا.سل.ی در این افراد 5.7 سانتی متر بود (محدوده ای بین 4 الی 10 سانت) و تمام بیماران از تحرکات جنسی خوب و احساس طبیعی خود راضی بودند.


------------------------------

دگرجنس‌پوشی

دگرجنس‌پوشی (به انگلیسی: transvestism) یک اصطلاح است و به افرادی (مخصوصا مردان) اطلاق می‌شد که در لباس جنسی مخالف زندگی می‌کنند و رفتار جنس مخالف را تقلید می‌کنند. دگرپوشی به عنوان یکی از حالت‌های دگرجنسگونه شناخته می شود(+) (+)
همچنین دگرجنس‌پوشی نوعی مبدل‌پوشی است

تاریخچه

در کتاب مقدس مسیحیان (تثنیه ۲۲: ۰۵) به افراد دگرپوش اشاره شده است و آن را مذموم شمرده است  
Magnus Hirschfeld اولین بار اصطلاح transvestite را در سال 1910 برای توصیف افرادی که با پوشش جنس مخالف به ل.ذت جن.سی میرسند ابداع کرد. کلمه اصلی transvestite از زبان آلمانی و ترکیب دو کلمه trans به معنای فراتر، فرا و vestite به معنای پوشش و لباس است(+) . وی دگرجنس‌پوشی را اینگونه تعریف می‌کند: (+)

دگر جنس پوش یا مبدل پوش کسی است که معمولا و بنا به اختیار خود مبادرت به پوشیدن لباس جنس مخالف می کند. دگرجنس‌پوش ممکن است دگر.جنس.گرا، هم.جنس.گرا، دو.جنس.گرا یا فاقد جنسیت باشد
عمل دگرجنس پوشی غالبا با تحریک جنسی همراه است اما این امر ممکن است اتفاق نیفتد و دگرپوش به دلایل دیگر به این امر علاقه نشان دهد
.

تفاوت دگرپوشی و تراجنسی

هری بنجامین در کتاب خود به نام پدیده ترنسکشوالیسم و با مقیاسی به نام مقیاس هری بنجامین دست به جداسازی تراجنسی‌ها از دگرپوشان زد. هری بنجامین دگرپوشی را به سه گروه غیر واقعی ،علاقه مند و واقعی تقسیم میکند. هری بنجامین اصلی‌ترین تفاوت بین تراجنسی‌ها و دگرپوشان را در تصور ذهنی فرد از جنسیت خود میداند. وی معتقد است دگرپوشان جنسیت خود را همان جنسیت زمان تولد می‌پندارند اما تراجنسی‌ها جنسیت خود را اشتباه تصور کرده و مایل به تغییر آن هستند.
تفاوت دیگر از نگاه هری بنجامین علاقه به جراحی تغییر جنسیت است که دگرپوشان به آن نیاز ندارند اما تراجنسی‌ها برای تغییر جنسیت اقدام می‌کنند(+) (+)

------------------------------

مراحل تغییر

مراحل تغییر به مراحلی گفته می‌شود که یک تراجنسیتی انجام می‌دهد تا در جامعه به عنوان جنسیت دلخواه و به عنوان جنسیت مورد تصور خود شناخته شود. به عنوان مثال فردی که در زمان تولد با اندام جنسی مردانه به دنیا آمده ولی در ذهن خود را زن تصور می‌کند پس از طی کردن مراحل تغییر خود را به عنوان یک زن به جامعه می‌شناسد(+
مراحل تغییر در تراجنسی‌ها معمولا با جراحی تغییر جنسیت همراه‌است.
اولین مرحله تغییر برای هر تراجنسیتی بیرون آمدن است. طی کردن مراحل تغییر یک اتفاق لحظه‌ای و خاص نیست و ممکن است ماه‌ها و یا سالها وقت لازم داشته باشد. بعضی افراد دارای جنسیت عجیب ممکن است در تمام عمر مراحل تغییر را طی کنند چون در هر مقطع از زمان جنسیت متفاوتی برای خود انتخاب می‌کنند.(+)

واژه شناسی

مراحل تغییر معمولا با جراحی تغییر جنسیت اشتباه گرفته می‌شود اما جراحی تغییر جنسیت تنها یکی از مراحل تغییر است. بسیاری از تراجنسیتی‌ها ممکن است به جراحی تغییر جنسیت فکر نکنند و مایل به انجام آن نباشند. مراحل تغییر شامل مراحل ذهنی، جسمی، اجتماعی و عاطفی است. اصطلاح گذشتن نیز زمانی به فرد اطلاق می‌شود که مراحل تغییر را طی کرده و در جامعه به عنوان جنسیت دلخواه شناخته می‌شود(+)

جزییات مراحل تغییر

مراحل تغییر می‌تواند شامل یکی یا چند مرحله از مراحل زیر باشد(ترتیب مهم نیست) : (+)(+)(+)
  • شناخت خود (تشخیص فرد از خود به عنوان یک تراجنسیتی) :این اولین مرحله است و فرد در این مرحله خود را می شناسد و خود را بعنوان یکی از شاخه های تراجنسیتی شناساسیی می کند یافتن یک گروه حمایتی: این گروه می تواند فرد را در طی مراحل تغییر کمک کند و حمایت هایی از فرد انجام دهد

  • بیرون آمدن: در این مرحله فرد خود را به جامعه، دوستان، خانواده و محیط کار معرفی می کند. این مرحله در فرهنگ های مختلف تفاوت دارد و ممکن است فرد را دچار مشکلات اجتماعی کند

  • تغییر نقش جنسیتی: در این مرحله فرد رفتار و حالات خود را در جامعه و در ذهن خود تغییر می دهد و نقش های جنسیتی جنسیت مورد نظر را انجام می دهد

  • تغییر قانونی یا اجتماعی نام و مشخصات: در این مرحله فرد نام خود را از بین اسامی جنسیت مورد نظر خویش انتخاب و با نام خویش جایگزین می کند. این تغییر می تواند قانونی باشد یا تنها در ذهن و یا در بین دوستان و نزدیکان باشد

  • برقراری روابط عاطفی متناسب با جنسیت مورد تقاضای فرد

  • درمان های هورمونی برای تغییر در ظاهر و اندام

  • تغییر اجتماعی: مانند تغییر در پوشش، صدا، رفتار و موارد دیگر

  • جراحی های تغییر جنسیت و بعضی اقدامات پزشکی (مانند لیزر درمانی در ترنس های زن)

  • آخرین مرحله معمولا گذشتن است که فرد پس از آن به عنوان جنسیت مورد نظر خویش شناخته می شود



------------------------------

هویت جنسی

هویت جنسیتی (به انگلیسی: gender identity) به معنای تشخیص ذهنی فرد از خود به عنوان مرد یا زن است(+). تشخیص هویت جنسیتی از کودکی شروع می شود و در نوجوانی تقویت می شود و به ثبات میرسد(+). هویت جنسیتی فرد در واقع شامل رفتارهای بیرونی فرد در جامعه, خانواده و یا در ذهن خود فرد است که ممکن است مردانه یا زنانه باشد و ممکن است رفتار بیرونی فرد (gender Expression) با اندام های جنسی زمان تولدش سازگار و یکسان نباشد. به عنوان مثال ممکن است فردی با اندام جنسی زنانه متولد شود اما رفتار مردانه داشته باشد و هویت جنسیتی فرد مردانه باشد(+). تشخیص هویت جنسیتی فرد رابطه نزدیکی با فرهنگ جامعه مورد نظر دارد. ممکن است رفتاری در فرهنگ یک جامعه زنانه تلقی شود اما در جامعه دیگر مردانه(+). در اکثر جوامع جنسیت را بر دو مبنای زنانه و مردانه می سنجند اما ممکن است فرد خود را هیچ کدام و یا هردو (مانند دوجنسیتی‌ها) و یا جنسیت سوم تصور کند (مانندهیجراها).اختلال هویت جنسیتی یا اختلال هویت جنسی زمانی رخ میدهد که ذهنیت فرد از جنسیت خویش با اندام جنسی زمان تولد خود متفاوت است (مثلا فرد با اندام جنسی مردانه متولد شده اما خود را زن تصور می‌کند و رفتار زنانه می‌کند).به این افراد به اصطلاح دگرجنسگونه یا تراجنسیتی گفته می‌شود این اختلال ممکن است در کودکی و یا در زمان بلوغ رخ دهد(+)

رفتار جنسیتی
رفتار جنسیتی (به انگلیسی: Gender Expression) به رفتارهای بیرونی فرد گفته می شود که ممکن است زنانه یا مردانه باشد. رفتار جنسیتی یک طیف پیوسته است و بین رفتار مردانه رفتار زنانه طیفی به نام جنسیت عجیب وجود دارد که رفتارهایی مخلوط از دو جنس را انجام می‌دهند(+)

در ایران
در جامعه ایران صفاتی که فرد را مردانه یا زنانه میخوانند به دو گروه تقسیم می‌شود.
  • صفات اثبات وجودی: مانند رهبری، سلطه، استقلال، رقابت جویی، فردیت و قدرت
  • صفات یکپارچگی: مانند همدردی، محبت و تفاهم

بر این اساس میتوان هویت جنسیتی را در ایران به چهر گروه تقسیم کرد:
  • مردانه
  • زنانه
  • هیچکدام
  • هم مردانه و هم زنانه

اگر صفات اثبات وجودی بالا و یکپارچگی پایین باشد رفتار را مردانه و فرد را مرد، اگر صفات یکپارچگی بالا و صفات اثبات وجودی پایین باشد رفتار را زنانه و فرد را زن، اگر اثبات وجود و صفات یکپارچگی هردو پایین باشد فرد را بی‌جنسیت (یا نه مرد نه زن) و اگر همزمان صفات اثباتی و یکپارچگی بالا باشد فرد را دوجنسیتی میخوانند(+)

در اسلام
دین اسلام جنسیت را تنها به دو گروه زن یا مرد تقسیم می کند. در قرآن در سوره قیامت به وضوح انسان را به دو گروه مرد و زن تقسیم می‌کند(+)

أَلَمْ یَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنىِ‏ٍّ یُمْنىَ‏،ثمُ‏َّ كاَنَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى‏،فجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَینْ‏ِ الذَّكَرَ وَ الْأُنثىَ

یعنی: آیا او نطفه‏اى از منى كه در رحم ریخته مى‏شود نبود؟! ، سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت، ،و از او دو زوج مرد و زن آفرید(سوره قیامت آیه 37 تا 39)

نکته دیگر این است احکام شرعی اسلامی برای دو گروه مرد و زن تعیین شده است و فردی که خنثی و یا دوجنسیتی باشد باید به یکی از دو گروه مرد یا زن ملحق شود تا احکام اسلامی را انجام دهد(+). همچنین افرادی که نمیتوانند به یکی از دو گروه ملحق شوند (افرادی که از روی هیچ نشانه جسمی و یا رفتاری نمیتوان به دو گروه زن یا مرد تعلق بگیرند) باید هم احکام مردانه و هم احکام زنانه را به طور کامل رعایت کنند(+)


------------------------------

مقیاس هری بنجامین

در اين مطلب مقیاس هری بنجامین را توضيح ميدهيم و در اخر به اين نكته ميرسيم كه ترنسكشوال های واقعی چه كسانی هستند و متوجه ميشويم كه افراد زيادی وجود دارند كه شباهت زيادی به ترنسها دارند ولی تفاوت های اساسى  زيادی نيز دارند
قبل از ادامه مطلب ذكر چند نكته الزامی است:
١.اين مطلب صرفا اموزشی است و استفاده های ديگر از ان مسئوليتی را متوجه انجمن نخواهد كرد
٢. به دليل استفاده از اصطلاحات جنسی و مطالب ان، خواندن اين مطلب به افراد زير ١٥ سال توصيه نمی شود و ممنوع است.
٣. اين مطلب ترجمه ای از نويسندگان خارجی است و تا حد امكان سعی بر هماهنگی ان با محيط ايران شده است ولی ممكن است بعضی مطالب ان با ايران سازگاری نداشته باشد
٤. انتشار اين مطلب به هر نوع مجاز بوده و به اگاهى جامعه كمك خواهد كرد
حق معنوی مترجم( انجمن ترنس گمنام) بر عهده شما


مقياس هويت جنسی هری بنجامين تلاشى برای دسته بندی و فهميدن  انواع ترنس وستيت ها و ترنسكشوال ها كه اندام جنسی مردانه دارند است كه شامل هفت شاخص است (٣شاخص برای ترنسوستيت ها ، ٣شاخص براي ترنسكشوال ها و يك شاخص برای مردان معمولی).
در مقياس هری بنجامين ، مقياس ديگری نيز استفاده ميشود كه به ان مقياس گرايش جنسى kinsey گفته می شود
ابتدا لازم است تا مقياس  kinsey را نشان دهيم
٠.منحصرا دگرجنس گرا است و به هيچ عنوان همجنس گرا نيست
١.غالبا دگرجنس گرا و به صورت ضمنی همجنسگرا است
٢.غالبا دگرجنس گرا و كمی همجنس گرا است
٣. هم دگرجنس گرا و هم همجنس گرا است (bisexual)
٤.غالبا همجنس گرا و كمی دگرجنس گرا است
٥.غالبا همجنس گرا و به صورت ضمنی دگرجنس گرا است
٦.منحصرا همجنس گرا است و به هيچ عنوان دگرجنس گرا نيست


لازم به ذكر است مقياس kinsey بر اساس جنسيت جسمی است. به عنوان مثال شماره ٥ به اين معنا است كه يك فرد اكثرا به همجنس فيزيكی خود (جدا از اينكه تصور ميكند خود يك زن است يا مرد) گرايش دارد و بسيار كم به جنس مخالف فيزيك خود ( جدا از اينكه تصور ميكند خودش زن است يا مرد) گرايش دارد. يعنی اين مقياس تنها به اندام های جنسی توجه دارد و  به تفكر ذهنی فرد كه ايا يك زن است يا يك مرد هيچ توجهى ندارد

اكنون به سراغ مقياس هری بنجامين ميرويم
حالت اول: ترنس وستيت (غير واقعی)
جنسيت ذهنی فرد: مردانه
پوشش ظاهری و زندگی اجتماعی: پوشش مردانه، گاهی اوقات پوشش جنس مخالف و زندگى در نقش يك مرد معمولی
رفتار جنسى فرد: يك دگرجنس خواه ، bisexual يا يك همجنس خواه است و تغيير پوشش تنها برای فانتزی های ذهنی خودش است
مقياس kinsey: صفر تا ٦
احتياج به جراحى تغيير جنسيت: مايل به انجام ان نيست واحتياجى ندارد
احتياج به هورمون درمانی: مايل به انجام ان نيست و احتياجى ندارد
احتياج به روان درمانى: مايل به انجام ان نيست يا احتياجى به ان ندارد
نكته : تغيير پوشش به صورت كم و گهگاه انجام ميدهد

حالت دوم: ترنس وستيت ( علاقه مند)
جنسيت ذهنی فرد: مردانه
پوشش ظاهری و زندگی اجتماعی: به صورت يك مرد زندگی ميكند و و تغيير پوشش را به صورت دوره ای و در بعضی مواقع انجام ميدهد،در زير پوشش مردانه از پوشش زنانه استفاده ميكند
رفتار جنسی فرد: يك دگرجنس خواه و در بعضی مواقع به صورت خفيف bisexual. احساس گناه ميكند و گاهی اوقات از اين كار دست ميكشد
مقياس kinsey: صفر تا ٢
احتياج به جراحی تغيير جنسيت: به هيچ عنوان
احتياج به  هورمون درمانی : به صورت خفيف علاقه مند است. استفاده از هورمون برای درمان اين فرد مفيد است
احتياج به روان درمانى: به ان احتياج دارد و كمك ميكند
نكته: گاهی از رفتار زنانه و مردانه تقليد ميكند و ممكن است اسم نيزبرای خود انتخاب كند

حالت سوم: ترنس وستيت (واقعى)
جنسيت ذهنی فرد: مردانه ( ولی با عتقاد كمتری نسبت به حالت اول و دوم و شك به يقين)
پوشش ظاهری و زندگی اجتماعی:هميشه از پوشش زنانه استفاده می كنند و يا هر زمان موقعيت استفاده از پوشش زنانه داشته باشند اين كار را انجام ميدهند و اگر هيچ شانسی نداشته باشند در زير پوشش مردانه از پوشش زنانه استفاده ميكنند، تا حد امكان به صورت يك زن زندگی ميكنند
رفتار جنسی فرد: يك دگر جنس خواه ، به جز زمانی كه پوشش خود را عوض ميكنند
مقياس kinsey: صفر تا ٢
احتياج به جراحی تغيير جنسيت:در حقيقت ان را رد ميكند و مايل نيست ولی از فكر كردن به ان لذت ميبرد
احتياج به  هورمون درمانی: به عنوان يك تجربه و امتحان به ان علاقه دارد
احتياج به روان درمانى: معمولا به درمان فرد كمك ميكند
نكته: ممكن است تصور كند ٢ شخصيت دارد. به ترنسكشوال بودن علاقه دارد

حالت چهارم: ترنسكشوال ( بدون جراحى)
جنسيت ذهنی فرد: قاطع نيست. مردد است بين ترنس وستيت بودن و ترنسكشوال بودن
پوشش ظاهری و زندگی اجتماعی: هرگاه فرصت كند به پوشش جنس مخالف در می ايد تا مقداری از نارضايتی خود را كم كند. گاهی يك مرد و گاهی يك زن است
رفتار جنسی فرد: حس جنسی كم دارد، ممكن است حتی دچار بی ميلی جنسی باشد، تا حدودی نارضايتی جنسی دارد، ممكن است يك bisexual باشد. حتی ممكن است ازدواج كند و بچه دار شود
مقياس kinsey: ١ تا ٤
احتياج به جراحی تغيير جنسيت: به ان علاقه دارد ولی هيچ گاه تقاضای انجام ندارد
احتياج به  هورمون درمانی: به ان نياز داد تا رفتار و احساسات خود را به حالت نرمال بازگرداند
احتياج به روان درمانی: تنها برای راهنمايی و گرنه يا ان را نمی پذيرد و يا تاثيری نخواهد داشت
نكته: زندگی اجتماعی وی شديدا تحت تاثير از محيط زندگی شخص است

حالت پنجم: ترنسكشوال واقعی ( با شدت متوسط)
جنسيت ذهنی فرد: زنی كه در جسم مردانه اسير شده است
پوشش ظاهری و زندگی اجتماعی: تا حد امكان به صورت يك زن با مسئوليت های اجتماعی يك زن زندگی ميكند و پوش زنانه تا حدودی نارضايتی وی را كم ميكند و نارضايتی جنسی دارد
رفتار جنسی فرد: حس جنسی كم دارد غالبا به همجنس گرايی كشش دارد ( منظور هم جنس فيزيكی است يعنی به مرد گرايش دارد)
مقياس kinsey: ٤تا ٦
احتياج به جراحی تغيير جنسيت: برای ان درخواست ميدهد و ان را اعلام ميكند
احتياج به هورمون درمانی: برای تغيير ظاهر و مقدمه جراحی تغيير جنسيت به ان احتياج دارد
احتياج به روان درمانی: ان را رد ميكند و هيچ تاثيری بر وی ندارد و تنها به مشاوره برای راهنمايی گوش ميدهد
نكته: در ارزوی جراحی تغيير جنسيت است و برای ان تلاش ميكند

حالت ششم: ترنسكشوال واقعی ( با شدت بالا)
جنسيت ذهنی فرد: زنانه ، با وجود تمام وارونگی های فيزيكی
پوشش ظاهری و زندگی اجتماعی: تا حد امكان به صورت يك زن و مسئوليت های اجتماعی يك زن زندگی ميكند و نارضايتی جنسی شديد دارد و پوشش زنانه وی را كاملا راضی نميكند
رفتار جنسی فرد: شديدا و تنها  مايل به رابطه عاشقانه با يك مرد به عنوان يك زن معمولی است، ممكن است ازدواج كند و مايل به بچه دار شدن است
مقياس kinsey: ٦
احتياج به جراحی تغيير جنسيت: مصرانه و شديدا مايل به انجام ان است و در اكثر مواقع به ان دست پيدا ميكند
احتياج به هورمون درمانی: برای ارامش و راحتی به ان نياز دارد (تغيير صفات ثانويه)
احتياج به روان درمانی:  تنها برای ارامش و راهنمايی
نكته: از اندام های جنسی مردانه خود به شدت نفرت دارد و در صورت نا اميد شدن از تغيير جنسيت ممكن است اقدام به قطع عضو و صدمه به خود كند

هری بنجامين در ادامه ياداور ميشود كه اين حالات قطعا شش نوع نيست و ممكن است حالات ديگری نيز باشد كه شفاف و واضح نيستند
ديدگاه ها مدرن در مورد مسايل هويت جنسی با ديدگاه هری بنجامين متفاوت است و گرايش جنسی را به عنوان معيار تفاوت ترنس وستيت و ترنسكشوال حذف كرده اند. و همچنين ترنس وستيت علاقه مند ( حالت دوم) را از اين طيف حذف كرده اند و به عنوان پديده ای مجزا ان را بررسی ميكنند ولى با اين وجود مقياس بنجامين هنوز مقياس قوى براى دسته بندى ترنسكشوالها و ترنسوستيت ها است

همانطور كه مشاهده شد ترنسهاى واقعى تنها به حالت پنجم و ششم گفته ميشود و حالتهاى ديگر با وجود شباهت زياد به ترنسها تفاوت هاى اساسى زيادى دارند و به عنوان ترنسكشوال شناخته نميشوند.
حالت چهارم نیز با اینکه ترنسکشوال خوانده میشود ولی شدت بسیار کمی دارد و در ایران به این گونه افراد مجوزی اعطا نمیشود
در اديان الهى ، اسلام شيعه تنها حالت هاى پنجم و ششم را تاييد كرده و حكم به بلامانع بودن تغيير جنسيت در اين افراد را داده است و متاسفانه مسيحيت و يهود هيچ يك از اين حالت ها را تاييد نميكنند

منابع:
Benjamin, H. (1966). The transsexual phenomenon. New York: Julian Press, page 23.


------------------------------

ترنسجندر

transgender معرف يك گروه از افراد است كه حالات و رفتارهايی دارند كه به راحتى نمى شود انها را به گروه زن يا مرد اطلاق كرد. در ادامه مطلب به معرفى ترنسجندر، تاريخچه، افراد موثر و زير گروه هاى ان ميپردازيم.
قبل از ادامه ذكر چند نكته لازم است:
١. اين مقاله صرفا اموزشى است و استفاده هاى ديگر از ان مسئوليتى را متوجه این وبلاگ نخواهد كرد.
٢. به دليل استفاده از واژه هاى جنسى و مطالب ان خواندن اين مطلب براى افراد زير ١٥ سال ممنوع مى باشد و توصيه نمى شود.
٣. اين مطلب ترجمه اى از نويسندگان خارج از ايران است و تا حد ممكن سعى بر هماهنگى ان با فرهنگ ايران شده است ولى ممكن است بعضى مطالب در مورد ايران صدق نكند.
٤. هرگونه انتشار و تكثير اين مطلب ازاد بوده و باعث اگاهى ديگران خواهد شد
حق معنوى مترجم (انجمن ترنس گمنام) بر عهده شما


ترنسجندر يك اسم عمومى براى افراد، عقايد و گروه هايى است كه مايل به تغيير قواعد فرهنگى و اجتماعى  و فيزيكى جنسيت خود مى باشند
ترنسجندر به معناى ديگر يعنى يك فرد كه  خود را به صورت زن، مرد، دوجنسه، يا بدون جنسيت ببيند ولى ديگران فرد را از لحاظ ظاهرى يا ژنتيكى به صورت ديگر ببينند. ترنسجندر يك گرايش جنسى نيست. يك ترنسجندر به عنوان يك فرد ميتواند يك hetrosexual, hom.ose.xual, b.ise.xu.al, pan.sex.ual ويا asexual باشد
بعضى ترنسجندرها تصور ميكنند كه برچسبهاى گرايش جنسى كامل نيست و براى انها تطبيق نميكند

سير تكامل اصطلاح Transgender
Transgender از دو بخش trans به معنای مخالف و gender به معنای جنسيت جسمی تشكيل شده است
اصطلاح Transgender در سال ١٩٧٠ ميلادى مطرح شد و به افرادى اطلاق ميشود كه مايل هستند  بدون اعمال جراحى و مراحل  پزشكى به صورت جنس مخالف زندگى كنند در سال ١٩٨٠ اين اصطلاح گسترش يافت و به صورت يك چتر حمايت براى كسانى ايجاد شد كه از هويت جنسى زمان تولد خود ناراضى هستند.
در سال ١٩٩٠ اين اصطلاح يك بعد سياسى پيدا كرد و تمام افرادى را تحت پوشش قرار داد كه به صورت عادى قابل جنسيت بندى نيستند و براى مساوات انها در قانون گذارى و امور اجتماعى تلاش ميكند

ترنسكشوال در مقابل ترنسجندر
ترنسكشوال شباهتى به ترنسجندر ندارد نه در بحث پزشكى و نه در بحث روانشناسى
اين بحث اولين بار توسط هری بنجامين در كتاب 'پديده ترنسكشواليسم' مطرح شد و او ترنسكشواليسم را توسط مقياسی كه 'مقياس بنجامين' خوانده ميشود تحت بررسی قرار داد كه سطوح مختلف ترنسكشواليسم را مشخص ميكند كه شامل: ترنسكشوال جراحی نشده ، ترنسكشوال واقعی با شدت متوسط و ترنسكشوال واقعی با شدت بالا می شود
اكثر ترنسها اعتقاد بر اين دارند كه 'ترنسكشوال واقعی' در ارزوی  جراحی و تغيير جنسيت هست. طبق تعريف هری بنجامين از 'ترنسكشوال واقعی با شدت متوسط' يعنی افرادی كه  احتياج به تستسترون و استروژن و دارو به عنوان پيش زمينه جراحی دارند.
اين مطلب از ابتدا مطرح بوده است كه ترنسكشوال برخلاف بقيه ترنسجندرها به تغيير در اندام هاى جنسى ميپردازد و به همين خاطر اكثر ترنسكشوالها خود را از ترنسجندرها جدا ميبينند و البته ترنسجندرها نيز علاقه اى به همگروه شدن با ترنسكشوالها ندارند

Charles "Virginia" Prince موسس سازمان tri-ess  و ابداع كننده كلمه ترنسجندر هميشه مايل به جدا كردن خود از ترنسكشوالها بود وی در كتاب "Men Who Choose to Be Women," نوشته: من سرانجام تفاوت ميان  s.e.x و gender را متوجه شدم و اين كه تغيير s.e.x ساده است ولی تغيير gender نه. در نوشته های اكادميك فرق اين ٢ مشخص است ولی در فلسفه اين تفاوت بارها رد شده است. به هر حال s.e.x به دسته بندي مرد يا زن بودن با توجه به اندام جنسى است ولی gender زن و مرد را بر اساس رفتار اجتماعی و معاشرتی جدا ميكند . وی با اين كار افراد زيادی را از اسم ترنسكشوال جدا كرد

تشخيص ترنسجندر
زماني كه يك فرد خود را به عنوان يك ترنسجندر می شناسد با زير گروه های مختلفی روبرو میشود كه شامل: transsexual, trans.vesti.te or cross.dress, bi.gender, an.dro.gyne و gend.erqu.eer می شود كه هر كدام را به اختصار توضيح ميدهيم

transsexual
از ٢ كلمه trans به معناى فرا در زبان لاتین و یا trans به معنای مخالف در زبان المانی و sexual به معناى جنسيت جسمى تشكيل شده است
ترنسكشوال به افرادی گفته می شود كه جنسيتی روانی مخالف با اندام جنسی متولد شده با ان دارند و در تلاش و ارزوی زندگی با جنسيت و اندام جنسی  و مسئوليت اجتماعی متانسب با جنس دلخواه خود هستند يك ترنسكشوال تمايل دارد پروسه تغيير جنسيت را طی كند يعنی اندام جنسی و ظاهری خود را به صورت جنس مخالف تغيير دهد و پس از اين تغيير لزوما يك ترنسكشوال يا ترنسجندر نيست و تنها يك مرد يا يك زن است. كسانی كه پس از تغيير باز هم خود را ترنسكشوال میداند يك انتخاب شخصی است، ممكن است نخواهد زندگی پيش از تغيير را فراموش كند يا برای كمك به ترنسهاي ديگر اين كار را بكند يا هر دليل شخصى ديگر

نماد:
نماد ترنسكشواليسم يك دايره بنفش است كه در اطراف ان نماد زن، مردو دو جنسه قرار دارد گاهى نيز به صورت يك پروانه است كه ٢شاخك ان نماد زن و دوجنسه و دم ان نماد مرد است


tra.nsv.estite or cross.dress
tra.nsve.stite يك كلمه المانی است كه در سال ١٩٢٠ وارد ادبيات شد. trans به معنای مخالف و vestite به معنای پوشش است
ترنس وستيت يك دگرپوش است يعنى كسى كه به پوشش و ظاهر جنس مخالف در مى ايد ترنس وستيت يك مترادف و هم معنى براى كراس درس است كه البته اصطلاح cross.dress رايج تر و عمومى تر از tran.sves.tite است. اصطلاح cross dress  به خوبى در نوشته ها و مطالب مربوطه مشخص شده نيست
پروفسور Michael A. Gilbert اين تعريف را ارئه ميدهد: يك cross.dresser كسى است كه يك هويت جنسى واضح و مشخص دارد كه همان جنسيت بيولوژيكى زمان تولدش است و پوشش جنس مخالف را انتخاب ميكنند كه دلاليل مختلفى دارد بعضى افراد ممكن است به دلايل مختلفى مانند؛ بازى در يك نقش، مراسم و ايين ها و دلايلى از اين قبيل در پوشش جنس مخالف در بيايند ولى لزوما يك crossd.resser نيستند يك cross.dresser  به عنوان جنس مخالف شناخته نميشود و مايل به اموزش و تمرين رفتارهاى جنس مخالف نيست و به هيچ عنوان به دنبال تغيير جسمى به جنس مخالف نيست

gend.erqu.eer
gend.erq.ueer يك تجربه جديد برای معنی بخشيدن به جنسيت كسانی است كه در معناشناسی زن و مرد قرار نمی گيرند. به عنوان مثال يك فرد كه در زمان تولد يك زن به دنيا می ايد ولی حالات و رفتار مردانه دارد، در اجتماع خود را زن تصور می كند از لحاظ گرايش جنسی به زنان گرايش دارد، ريش می گذارد، لباس زنانه می پوشد و...! اين فرد از هيج يك از كليشه های زن/مرد بودن پيروى نمى كند و تركيبی از رفتارهای هر ٢ گروه است.
در صفر و يك زن و مرد بودن gend.erq.ueer نامفهوم و مطرود است
به نوعى gend.erq.ueer جنسيت عجيب است

نماد:
نماد gen.derq.ueer یک پرچم ۳ رنگ است که بنفش کمرنگ در بالاترین قسمت ان به معنی کسانی است که احساس می‌کنند هر دو جنسیت را دارند رنگ سبز در وسط به معنی کسانی است که احساس می‌کنند مرد یا زن نیستند و سفید در پایین ترین بخش ان به این معنی است که gen.derq.ueer ذر منطق صفر و یکی زن یا مرد بودن معنا نمی‌دهد


androgyne
در قرن ١٦ از زبان يونان به صورت androgunos  وارد زبان لاتين شد كه andr به معنای مرد و gune به معنای زن است
 يك androgyne در چارچوب هيچ كدام از قواعد جنسيت جاي نميگيرد و هيچ فرم خاصی از گرايش جنسی نيست. androgyne ممكن است  بين زن و مرد باشد ،در حال حركت از مردانگی به زنانگی باشد (يا بر عكس)  يا هيچ جنسيتی نداشته باشد اين حالات ممكن است روحی و يا جسمی باشد. نام ديگر androgyne همان hermapherodit است كه در ايران رواج بيشتری دارد

bi-gender
يك bigender كسی است كه هم مردانه رفتار ميكند و هم زنانه. فرق bigender و gend.erq.ueer در اين است كه bigender در يك لحظه بر اساس يكی از كليشه هاي زن و مرد رفتار ميكند و در لحظه ديگر بر اساس كليشه ای ديگر ولی يك gend.erqu.eer در يك لحظه بر اساس مخلوطی از هر ٢ جنسيت رفتار ميكند.
تفاوت bi.gender  و bi.sex.ual در رفتار جنسی و اجتماعی است،يك bigender رفتار جنسی و اجتماعی ٢گانه دارد ولی يك bise.xu.al تنها رفتار جنسی ٢گانه دارد.

منبع:

----------------------------------

ترنسکشوال در مقابل ترنسجندر

پیش از این درباره اینکه ترنسکشوال ها خود را عضو ترنسجندر ها و دسته بندی اختلال هویت جنسی نمیدانند صحبت کردیم

در این مطلب به دلایل این موضوع میپردازیم

پيش از ادامه ذكر چند نكته لازم است:
١. اين مقاله صرفا اموزشى است و استفاده هاى ديگر از ان مسئوليتى را متوجه این وبلاگ نخواهد كرد.
٢.انتشار اين مقاله به هر شكل مجاز بوده و به اگاهى جامعه كمك خواهد كرد.
حق معنوى مترجم و گرد اورنده ( انجمن ترنس گمنام ) به عهده شما

Sara Wilcox
"اغلب مردم تصور ميكنند اصطلاحات ترنسكشوال و ترنسجندر را ميتوان به جاى هم به كار برد و تفاوتى ندارند زيرا اكثر افراد به صورت يك غلط مصطلح اين دو را جا به جا ميكنند ولى تفاوت اين دو بسيار ظريف است" اين بخشى از گفته هاى  پروفسور sara wilcox جامعه شناس دانشگاه kent state است.
وى ترنسكشوال را اينگونه تعريف ميكند: فردى كه به صورت يك زن يا مرد شناخته ميشود ولى هويت جنسى وى (gendr ) با  هويت جسمى وى (sex) در تضاد است. ممكن است وى با اندام مردانه به دنيا بيايد و كروموزوم هاى XY كامل داشته باشد ولى خود را يك زن تصور كند. ترنسكشوال يك اصطلاح خاص و منحصر به فرد است كه به افرادى اطلاق ميشود كه با درمان هاى پزشكى ( شامل هورمون و جراحى) اندام جسمى خود را با هويت جسمى خويش سازگار ميكنند.

و ترنسجندر را اينگونه تعريف ميكند: ترنسجندر شامل طيف وسيعترى از حالات جنسى ميشود ، ترنسجندر شامل طيف وسيع ترى ميشود كه جنسيت مبهمى دارند كه اين ابهام ممكن است در اثر رفتار، پوشش، هويت جنسى و يا استاندارد هاى جنسيتى باشد كه نميشود به راحتى اين افراد را به گروه زن يا مرد تقسيم كرد، ترنسجندر اصطلاح وسيعى است كه شامل ترنسكشوال ها ، دگر پوشها و دو جنسيتى ها( هرمافروديت) و تمام كسانى كه جنسيت مبهمى دارند ميشود.
وى در اخر به اين نكته تاكييد ميكند كه به هيچ عنوان اصطلاح ترنسكشوال و ترنسجندر قابل تعويض و جايگزينى نيستند

سايت diffen.com جدول جالبى براى اين تفاوت تهيه كرده است

تفاوت هاى اساسى: ترنسجندر به عنوان يك اسم عام براى افرادى استفاده ميشود كه هويت جنسى و روحى خود را جدا از قوانين مرسوم جنسيت ميدانند كه شامل زير گرو هايى همچون crossdressers, bigender , androgyne و. ... ميشود كه ترنسكشواليسم را نيز زير پوشش خود قرار ميدهد ولى اين تضاد ترنسكشواليسم و ترنسجندريسم از انجا سرچشمه ميگيرد كه ترنسكشوال ها به هيچ وجه اين مطلب را كه دچار اختلال هويت جنسى هستند نميپذيرند البته اين مطلب تا حدودى درست است زيرا تمام ترنسجندر ها در هويت جنسى خود (gender)دچار مشكل هستند ولى ترنسكشوالها در هويت جنسى خود(gender) مطمئن هستند و تنها مايل به تغيير هويت جسمى خود (sex) هستند.
حتى در نام گذارى ترنسكشوالها از دو كلمه trans به معناى مخالف و sexual به معناى هويت جسمى تشكيل شده است ولى در نام گذارى ترنسجندر ها از دو كلمه trans به معناى مخالف و gender  به معناى هويت جنسى تشكيل شده است

جراحى تغيير : ترنسجندرها هيچ كدام مايل به تغيير جسم خود نيستند زيرا از اندام هاى جنسى خود راضى هستند ولى ترنسكشوالها بر خلاف بقيه ترنسجندرها از اندامهاى جنسى خود ناراضى هستند و دست به تغيير ان و تطبيق اين با هويت جنسى خود (gender) ميزنند.

درمان هاى پزشكى: ترنسجندرها تماما اقدامات پزشكى و دارويى را انجام ميدهند تا جسم خود را بين زن و مرد بودن قرار دهند و تابو هاى جنسيتى را بشكنند ولى ترنسكشوالها اقدامات پزشكى را به اين خاطر انجام ميدهند تا جسم خود را به يكى از دو گروه مرد يا زن ملحق كند و خود را به قوانين مرد يا زن بودن ملحق كند و از بينابين بودن رها شود

مجموعه اين تضاد ها باعث ميشود تا ترنسكشوالها خود را از ترنسجندر ها جدا ببينند و در تقابل با اين دسته بندى براى خود باشند

منابع:
-------------------------------

دسته بندی ترنسکشوال ها

ايا ترنسكشوال يك انحراف جنسى است؟
ايا ترنسكشوال يك اختلال روحى و روانى است؟

ترنسكشواليسم پديده اى شناخته شده در جهان است
تا كنون محققان و مراكز پزشكی گوناگونی درباره طبقه بندی ترنسكشوال ها و افرادی كه از بی قراری جنسی رنج ميبرند، تلاش كرده اند
در ادامه مطلب با انواع اين دسته بندی ها اشنا ميشويم و پاسخ سوالات خود را ميگيريم
پيش از ادامه ذكر چند نكته لازم است:
١. اين مقاله صرفا اموزشى است و استفاده هاى ديگر از ان مسئوليتى را متوجه انجمن نخواهد كرد
٢.انتشار اين مقاله به هر شكل مجاز بوده و به اگاهى جامعه كمك خواهد كرد
حق معنوى مترجم و گرد اورنده ( انجمن ترنس گمنام ) به عهده شما

۱.دسته های پیشنهادی افراد

۱-۱ مقياس هری بنجامين
مقياس هری بنجامين به دسته بندی ترنس وستيت ها و ترنسكشوال هایی میپردازد كه اندام فيزيكی مردانه دارند و شامل ٧ حالت است كه ٣ حالت برای ترنس وستيت ها ، ٣حالت برای ترنسكشوالها و ١ حالت برای مرد كامل است. در مقياس دكتر هری بنجامين از مقياس گرايش جسمی kinsey استفاده می شود.
مقياس هری بنجامين به صورت ساده و روان به دسته بندي ترنسكشوال ها و ترنس وستيت ها می پردازد و مشخص ميكند كدام دسته به هورمرن نياز دارد، كدام به جراحی و ...
هری بنجامين در ادامه مقياسش می گويد: قطعا اين ٦ گروه كاملا مشخص نيست و ممكن است بعضی حالات در بعضی افراد نباشد يا بعضی صفات را از گروه ديگر قرض بگيرد.

Ray Blanchard ۱-۲
Ray Blanchard در سال ١٩٨٠ بخش اموزشی را هدايت ميكرد كه به تفاوت های ترنسكشوالهای مرد به زن می پرداخت كه به ٢ گروه مختلف رسيدند
گروه اول كسانی هستند كه منحصرا به مرد گرايش دارند و blanchard اين افراد را ترنسكشوال های همجنس گرا (homosexual transsexual) خطاب كرد و گروه دوم افرادی هستند كه به زنان، هم به زنان و هم به مردان گرايش دارند و كسانی كه نه به زن و نه به مرد گرايش ندارند. blanchard گروه دوم را ترنسكشوال های غير همجنس گرا (non-homosexual transsexual) خطاب كرد
لازم به ذكر است blanchard  اين دسته بندی را بر اساس اندام جنسی زمان تولد فرد انجام داد به عنوان مثال منظور از ترنسكشوال همجنس خواه فردی است كه مايل به تغيير جنسيت خود به يك زن و يرقراري رابطه جنسي و عاطفی با يك مرد است

peter bentler ۱-۳
پيتر بنتلر ترنسكشوال ها را به دسته های ترنسكشوال های همجنس خواه (homosexual transsexual) ، ترنسكشوال های بدون ميل جنسی ( asexual transsexual) و ترنسكشوال های دگر جنس خواه (hetrosexual transsexual) تقسيم كرد. بنتلر اين تقسيم بندی را بر اساس اندام های جنسی زمان تولد انجام داد

2. راهنمای تشخيصی و اماری اختلالات روانی (DSM III)
DSM واژه نامه اي است كه به طبقه بندي اختلالات روانی ميپردازد

ترنسكشواليسم برای اولين بار در سال 1980 به DSM-III اضافه شد
"اختلال هويت جنسی" (Gender Identity Disorder) به اختصار "GID" اصطلاحى است كه به DSM-III اضافه شد و به ترنسكشواليسم اشاره دارد و شامل اختلال هويت جنسی\كودكان  ترنسكشوال (GID\ Children Transsexualism) ، اختلال هويت جنسی\ نوجوانان و بزرگسالان غير ترنسكشوال و اختلال هويت جنسی\ مشخص نشده.
نكته قابل توجه اين است كه حرفی از  اختلال هويت جنسی در ترنسكشوال های بالغ كه در دوران كودكی نشانه ای در انها وجود نداشته است  به ميان نمی ايد.  

۲.۱ DSM-III-R
DSM-III-R در سال 1987 منتشر شد و كماكان اصطلاح ترنسكشواليسم در ان مطرح بود ولي در دسته "اختلالاتی كه در طفوليت، نوجوانی و بلوغ بروز ميكند" در اين مقطع به ترنسكشوال های بالغ نيز توجه شد

۲.۲ DSM-IV and DSM-IV-TR
در جديدترين نسخه راهنمای تشخيصی و اماری اختلالات روانی ترنسكشوال به عنوان اختلال هويت جنسی (GID) در زير شاخه اختلالات جنسی قرار دارد و شامل "اختلال هويت جنسي در كودكان" ، "اختلال هويت جنسی در نوجوانان و بزرگسالان" و "اختلالات هويت جنسی نامشخص" است

۳. (ICD ( International Classification of Diseases
در طبقه بندی جهانی بيماری ها-ويرايش دهم (ICD-10)، ترنسكشواليسم در بخش پنجم:اختلالات روانی و رفتاری ،دسته اختلالات هويت جنسی  با كد F-64 شناخته شده است

همانطور كه مشاهده شد ترنسكشواليسم در هيچ يك از دسته بندى ها و طبقه بندى ها يك انحراف جنسى نيست، بلكه يك اختلال در هويت است.

منابع:
Benjamin, H. (1966). The transsexual phenomenon. New York: The Julian Press
Blanchard, R. (1985). Typology of male-to-female transsexualism. Archives of Sexual Behavior, 14, 247-261
Bentler, P. M. (1976). A typology of transsexualism: Gender identity theory and data. Archives of Sexual Behavior, 5, 567-315.
American Psychiatric Association. (1980). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (3rd ed.). Washington, D.C.: Author.

ترنسکشوال کیست ؟

تا به حال مقالات و نوشته هاى زيادى درباره ترنسكشوال يا اختلال هويت جنسى نوشته شده است ولى هنوز اين سوال در ذهن همگان هست كه ترنس كيست؟ فرق ان با همجنس خواهى چيست؟ چرا بايد حمايت كرد از ترنسكشوال؟ و سوالاتى از اين قبيل در اين نوشته سعى شده به بيانى ساده به اين موضوع پرداخته شود

قبل از ادامه مطلب ذكر چند نكته الزامى است:
١. به دليل مورد موضوع بررسى( تغيير جنسيت و ترنسكشواليسم) از اصطلاحات جنسى استفاده شده است و خواندن اين مقاله به افراد زير ١٣ سال توصيه نميشود
٢. اين مقاله سعى بر اين دارد تا با نگاهى بى طرفانه و خالى از اشكال به معايب و مزيت هاى تغيير جنسيت بپردازد
٣. استفاده از اين مقاله با ذكر منبع و در صورتى كه تغييرى در ان ايجاد نشود هيچ گونه محدوديتى ندارد. حفظ حق معنوى صاحب مقاله به عهده شما


ترنسكشوال به زبان ساده روحى است كه در جسمى متضاد اسير شده. شايد نتوان ترنسكشوال را در هيچ يك از گروه هاى بيمارى تقسيم كرد. ولى شايد اگر بگوييم ترنسكشواليسم يك بيمارى جسمى است بهتر باشد. زيرا يك روح سالم و اگاه اسير يك جسم اشتباه شده. ترنسكشوال يك ميل جنسى ( مانند همجنس خواهى و يا دگر جنس خواهى و...) نيست. ترنسكشوال يك فرد عادى با اندام جنسى اشتباه است كه بايد با طى كردن مراحل پزشكى صحيح به اندام جنسى دلخواه خود برسد. پس از رسيدن به اندام جنسى دلخواه خود شروع به نشان دادن ميل جنسى خود ميكند. مانند تمامى انسانها كه پس از بلوغ جنسى به ميل جنسى دلخواه خود رفتار ميكنند

~ ترنسكشواليسم همان همجنس خواه است؟
. فرهنگ غلط بين مردم ايران به اين صورت مى باشد كه ترنس همان همجنس خواه و يا در حالت بهتر همان دو جنسه و در بدترين حالت يك شى ميل است. ولى بايد به اين نكته توجه كرد كه ترنسكشواليسم يك ميل جنسى نيست بلكه يك بيمارى جسمى مى باشد. ممكن است يك ترنس همجنس خواه 'نيز' باشد ولى لزوما ترنس بودن به معنى همجنس خواهى نيست. به عنوان مثال يك فردى كه نابينا هست ممكن است همجنس خواه نيز باشد ولى هر نابينايى لزوما همجنس خواه نيست.
مشكل ديگر باور مردم راجع به ترنسها ، شباهت ترنسكشواليسم و دگرپوشى ( cross.dress) است. ولى بايد توجه كرد كه دگر پوش ها تنها به ظاهر جنس مخالف در مى ايند و هيچ ميل و رغبتى به انجام مسئوليتهاى اجتماعى جنس مخالف ندارند. به عنوان مثال يك فرد زنانه پوش به هيچ عنوان در ارزوى مادر شدن نيست و يا نميتواند يك خواهر دلسوز براى برادر خود باشد و فقط در رابطه جنسى مايل به پذيرفتن نقش يك زن مى باشد. كما اينكه در بعضى موارد در رابطه جنسى همچون يك مرد رفتار ميكند ولى يك ترنس در ارزوى مادر/پدر شدن مى باشد و همچون يك مادر/پدر دلسوز و فداكار حاظر به انجام مسئوليت مى باشد. تفاوت ديگر دگر پوشها با ترنسها در اين مطلب است كه دگر پوشها از اندام جنسى خود كاملا راضى هستند و به هيچ عنوان احساس خجالت و يا ناراحتى از اندام جنسى خود ندارند ولى يك ترنس از اندام جنسى خود ناراضى است و مايل به تغيير ان به جنس دلخواه است و جسم فعلى را از آن خود نميداند و از اندام فعلى خود احساس خجالت و شرم دارد

~ترنس يعنى شى.ميل؟ يعنى دو جنسه؟
واژه شى ميل به هيچ عنوان علمى و قانونى نيست و به ترنسجندر هايى گفته ميشود كه با تغييرات هورمونى و جراحى داراى دو عضو كامل مرد و زن هستند و اين كلمه تنها در صنعت فیلمسازی هیالیوود  قابل استفاده است و به صورت عام در امده. دذ واقع شى ميل همان چهره منحرف شده و بازيچه شده ترنسجندر هست ولى اشاعه يك عده ترنسجندر به كل جامعه ترنسجندر اشتباه است
دو جنسه يا hermapherodit قشر ديگرى از جامعه هستند. يك دو جنسه، با عضو ناقص و رشد نيافته جنسى (كه نه مى شود ان را به مرد اطلاق داد و نه به زن) به دنيا مى ايند به بيان ساده يك دو جنسه از لحظه خلقت با هر دو عضو جنسى به دنيا مى ايد و با جراحى به يكى از دو گروه جنسى ملحق مى شود ولى يك ترنس با عضو كامل مردانه و يا زنانه به دنيا مى ايد ولى با تفكرات و رفتارهايى مخالف با جنس خود. به نوعى ترنسكشواليسم تضاد بين روح و جسم است ولى دوجنسه تضاد بين دو اندام جنسى

~ترنسها تماما منحرف هستند و رفتارى بدون قيد و بند و خارج از 'عرف' انجام ميدهند و نسبت به جامعه بى احترام است.
اين كه يك ترنس منحرف باشد يا نه تماما به فرهنگ و تربيت فرد بستگى دارد و دليل انحراف يك فرد، ترنس بودن نيست.
عرف يك جامعه دليل بر درست بودن و يا نبودن يك رفتار نيست. يك ترنس براى تطابق روح خود با جسم خود تلاش ميكند پس نه تنها بى قيد و بند نيست بلكه به جامعه و اطرافيان خود احترام گذاشته و خواهان هماهنگى با جامعه مى باشد تا در نقش اجتماعى خود به صورت كامل رفتار كند و جامعه را به تعالى برساند يك ترنس از پول و ارامش خود گذشته تا با تمام احترام در نقش اجتماعى واقعى خود به جامعه خدمت كند. در طى اين مسير حتى ممكن است با مصرف هورمون ها و جراحى هاى سنگين دچار نواقصى شود ولى با اين حال دست از خواسته خود نمى كشد و خواستار جايگاه اجتماعى واقعى خود مى باشد

~مگر ميشود يك فرد تغيير جنسيت دهد؟
متاسفانه طى يك تحقيق ميدانى بين ١٠٠٠ نمونه امارى انجام شده ٨٧٪ موارد نميدانستند عمل جراحى به نام تغيير جنسيت وجود دارد و بدتر از ان ٩١٪ مردم نميداستند كه حكومت اسلامى و حضرت ايت الله خمينى و غريب به اتفاق مراجع تقليد شيعه از ترنسها حمايت ميكند و ان را در صورت انجام درست و كامل تاييد ميكند

~تغيير جنسيت گناه است و تغيير در افرينش خدا است
خوشبختانه تنها دينى كه فتوا به درستى اين عمل داده اسلام شيعى مى باشد و حضرت ايت الله خمينى به عنوان اولين رهبر دينى فتوا به درستى اين كار ( در صورت انجام ضوابط كامل و تشخيص پزشك) داده اند
تغيير جنسيت همانقدر در خلقت خدا تغيير ايجاد ميكند كه تبديل درخت به كاغذ تغيير ايجاد ميكند. تغيير در مخلوقات خدا يكى از راه هاى رسيدن به كمال و اسايش است. اگر تغيير در خلقت خدا باعث پيشرفت و اسايش شود يك كار پسنديده و خوب است
(أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً...)(لقمان/۲۰)
«آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است، مسخّر شما کرده و نعمت‌هاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟»

~ تغيير جنسيت ظاهرى است و تنها ظاهر فرد عوض مى شود دليل بر اين ادعا هم اين است كه فرد تا مدتها پس از عمل هورمون مصرف ميكند و تغيير جنسيت كامل نيست
تا امروز كسى ديده نشده كه بتوان باطنش را به جنس مخالف تغيير داد. اتفاقا در تغيير جنسيت فقط جسم تغيير ميكند زيرا فطرت و روح از ابتدا درست بوده ولى جسم در تضاد با اين دو بوده. دليل مصرف هورمون و دارو تا مدتها پس از عمل تنها به خاطر زيبايى است. كما اينكه بسيارى از ترنسها حتى يك هورمون هم مصرف نكرده اند چون احتياجى به ان نبوده و اندام و بدنى باب ميل داشتند و تنها عمل تغيير را انجام دادند

~ خيلى از ترنسها پس از عمل ناراضى بودند و پشيمان از اقدام انجام داده
هيچ 'ترنسى' از عمل خود ناراضى و پشيمان نيست. ممكن است در اثر نا اگاهى پزشك و يا خود فرد، يك انسانى كه ترنس نبوده دست به جراحى بزند و پس از عمل از كرده خود پشيمان شود ولى يك ترنس در ارزوى تغيير است و تمام موانع و سختى ها رو براى اين كار پشت سر ميگزارد

گر تفكر تغيير جنسيت نهادينه شود ممكن است خيلى از جوانها از روى بى تجربگى اقدام به اين كار كنند و حتى راه براى همجنس خواهان براى اين عمل باز ميشود
تا به امروز كسى ديده نشده كه از روى كنجكاوى و يا بى تجربگى خواهان عمل جراحى شود! در طى اين مسير پزشكان با تجربه و تست هاى روانشناسى دقيق كمك به تشخيص درست ترنس بودن يا نبودن يك فرد ميكند و اگر شخصى به اشتباه تحت عمل جراحى قرار گيرد مشكل از نظام پزشكى بوده نه از تغيير جنسيت. اگر پزشكى به اشتباه دست سالمى را قطع كند اشتباه از پزشك بوده نه از بيمار
هيچ همجنس خواهى مايل به تغيير جنسيت نيست زيرا از اندام جسى خود و از جايگاه اجتماعى خود رضايت كامل دارد و خواهان عوض كردن ان نيست ولى يك ترنس از جايگاه اجتماعى و اندام جنسى خود قبل از تغيير ناراضى است و خواهان تغيير در ان است

~ اگر ترنسكشواليسم يك نقص جسمى است پس چرا به روانپزشك مراجعه ميشود در صورتى كه روانپزشك به اختلالات جسمى كارى ندارد
روانپزشك تنها براى تشخيص اين مطلب اقدام ميكند تا متوجه شود يك فرد به درستى اذعان ميكند كه ترنس است و براى درمان بايد به جراح مراجعه كند. پس روانپزشك جنبه درمانى ندارد و تنها جنبه تشخيص حقيقت را دارد

~قبول اينكه فرزند من كه ارزوهاى بزرگى برايش داشتم ناگهان دست به اين عمل بزند سخت است!
با انجام اين عمل نه تنها فرزند شما شاد مى شود بلكه حتى به جايگاه اجتماعى واقعى خود نيز ميرسد و زمينه رشد و شكوفايى بيشترى در اين زمينه خواهد داشت. يك ترنس پس از تغيير زمينه رشد بيشترى دارد زيرا طعم ازادى را كشيده و ميخواهد جايگاه واقعى خود را به همه ثابت كند و به مراحل بالا در جنس و جسم حقيقى خود برسد. امار نشان داده كه ٧٦٪ ترنسها پس از تغيير انگيزه بيشترى براى رشد و شكوفايى نسبت به همسالان خود دارند.


~ وقتى قانون و دين دستور به ازادى اين كار داده پس دليل نارضايتى ترنسها چيست؟
پروسه تشخيص و درمان يك ترنس در خوشبينانه ترين حالت ٢ سال طول ميكشد و طى اين ٢سال يك ترنس احتياج به جايگاه اجتماعى خود دارد بحث ديگر هزينه هاى درمانى اين پروسه است. متاسفانه بيمه ها در ايران اين جراحى را جزو جراحى هاى زيبايى طبقه بندى كرده و تحت پوشش قرار نميدهند. متاسفانه از طرف دولت بودجه محدود و كمى تحت اختيار سازمان هاى متولى قرار ميگيرد و يارى كمك براى اين سازمان ها نيست به خاطر تمام اين شرايط و اين مطلب كه اكثر ترنسها توسط خانواده حمايت نمى شوند (و حتى طرد ميشوند) بايد تماما مخارج درمان را توسط خودشان پرداخت كنند. براى اين مطلب احتياج به فعاليت اجتماعى و كار در مراكز است كه متاسفانه قانون در اين موارد سكوت كرده و هيچ گونه حمايتى درباره فعاليت هاى اجتماعى (طى ٢سال پروسه درمان) براى ترنسها نميكند.
مطلب بعدى زندگى پس از درمان براى ترنسهاى طرد شده از خانواده است كه بايد دوران نقاهت خود را پست سر بذارند. متاسفانه بهزيستى و البته دولت در اين زمينه نيز سكوت كرده و سرپناهى براى اين افراد براى گذراندن دوران نقاهت و ورود به عرصه اجتماعى نيست

ترنسکشوال یک موجود اخرالزمانی و منحرف نیست. یک ترنس نمونه بارز احترام به اطرافیان است زیرا خواهان هماهنگى با جامعه است حتی اگر مشکلات زیادی سرراه داشته باشد.
به امید اگاهی کامل از انچه میبینیم.